دانلود پایان نامه ارشد با موضوع نماز جمعه، امام صادق، امام سجاد
– زراره از عبدالملک نقل ميکند که امام باقر(ع) به او فرمود:
مثلک يهلک و لم يصل فريضة فرضها الله قلت کيف اصنع؟ قال(ع): صلّوا جماعةً يعني صلاة الجمعة؛152
مانند تو هلاک ميشود زيرا نمازي را که خداوند فريضه قرار داده است را نميخواند.پرسيدم؟ چگونه بخوانم؟ فرمود: آن را به جماعت بخوانيد يعني نماز جمعه برپا کنيد.
اينطور استدلال ميکنند که “صلّوا جماعة” دلالت بر اذن عام دارد بر اقامه نماز جمعه از جانب مومنين.
توضيح: ناگفته نماند که ممکن است برداشت شود که امثال زراره اگر شرکت نکنند هلاک ميشوند. به عبارت ديگر مورد آزار عامه واقع ميشدند. پس ميتوان اين خبر را دال بر تقيه دانست. علاوه بر اين ميتوان اين خبر را اعم از جماعت در نماز جمعه و ساير نمازهاي يوميه نيز دانست.
– در کتاب وسائل الشيعه آمده است: احمد بن محمد از ابي بکر حضرمي چنين نقل کرده است:
قلت لأبي جعفر(ع) کيف تصنع يوم الجمعة؟ قال: کيف تصنع أنت؟ قلت: أصلي في منزلي ثم أخرج فأصلي معهم. قال: کذلک أصنع أنا؛
از امام باقر “عليهالسلام” پرسيدم چگونه نماز ميخوانيد؟ فرمود: تو چطور ميخواني؟ عرض کردم در منزل نماز ميخوانم سپس خارج ميشوم و با آنها هم ميخوانم. فرمود: “من نيز چنين ميکنم.153
توضيح: ظاهر اين خبر مهم ميتواند بر عدم وجوب دلالت داشته باشد و شرکت کردن از باب تقيه امر ديگري است.
– امام صادق “عليهالسلام” ميفرمايند:
محمد بن يعقوب عن زرارة قال: قلت لأبي جعفر(ع)… فقال(ع) يا زرارة إن أميرالمؤمنين(ع) صلي خلف فاسق – فلما سلم وانصرف قام أميرالمؤمنين(ع) – فصلي أربع رکعات لم يفصل بينهن بتسليم. فقال له رجل إلي جنبه: يا أباالحسن صليت أربع رکعات لم تفصل بينهن. فقال: إنها أربع رکعات مشتبهات. فسکت فوالله ما عقل ما قال له؛
اميرالمومنين “عليهالسلام” هم همينطور نماز ميخواند؛ پشت سر فاسق نماز ميخواند و بعد از سلام برميخاست و دو رکعت بدون اينکه بين آنها سلام گويد بهجاي ميآورد. مردي در کنار ايشان نشسته بود پرسيد: شما چهار رکعت يکسره بدون اينکه بين آنها سلام گوييد به جاي ميآوريد؟ فرمود: اين دو رکعت براي شبهه بود و ساکت شد. به خدا آن مرد نفهميد که اميرالمؤمنين چه ميگويد.154
توضيح: اين خبر نيز حمل بر وجوب شرکت در نماز جمعه به جهت تقيه ميتواند باشد که وقتي مومن از بعضي جهات خائف باشد بايد در آن شرکت کند.
– در حديث آمده است که امام سجاد “عليهالسلام” با پيشوايان جور و ظلم به تقيه نماز ميخواند؛ اما بعداً نماز ظهر خود را اعاده ميکرد.155
هـ) رواياتِ نشاندهندة اَجزا و احکام نماز جمعه
– محمد بن يعقوب از علي بن ابراهيم از پدرش به نقل از محمد بن مسلم ميگويد:
سألته عن الجمعة؟ فقال: بأذان و إقامة، يخرج الإمام بعد الأذان فيصعد المنبر فيخطب و لايصلي الناس مادام الإمام علي المنبر ثم يقعد الامام علي المنبر قدر ما يقرا “قل هو الله احد” ثم يقوم فيفتح خطبته ثم ينزل فيصلي بالناس فيقرا بهم في الرکعة الاولي بالجمعة و في الثانية بالمنافقين.
از او در مورد نماز جمعه پرسيدم فرمود: نماز جمعه با اذان و اقامه شروع ميشود امام بعد از اذان از منبر بالا ميرود و خطبه ايراد ميکند و در اين هنگام نبايد مردم نماز بخوانند (مادامي که امام بر منبر هستند) سپس امام در منبر کمي مينشيند، به اندازه زمان خواندن سوره قل هو الله، سپس بلند ميشود و خطبه بعدي را ميخواند. سپس از منبر پايين ميآيد و همراه با مردم نماز ميخواند و در رکعت اول نماز سوره جمعه و در رکعت دوم سوره منافقين را ميخواند.156
– عبدالله بن سنان از امام باقر(ع) نقل ميکند:
کان رسول الله”صلي الله عليه و آله و سلم” يصلي الجمعة حين زوال الشمس قدر شراک و يخطب في الظل الاول فيقول جبرئيل: يا محمد قد زالت الشمس فانزل فصل و انما جعلت الجمعة رکعتين من اجل الخطبتين فهي صلاة حتي ينزل الامام؛
پيامبر اسلام “صلي الله عليه وآله وسلم” در هنگام زوال آفتاب نماز جمعه را بجاي ميآوردند و خطبهها را در ظل اول ايراد ميفرمودند (هنگامي که شاخص از خود سايه ميگذرد وقت نماز بود و هنگامي که سايه اول از شاخصاشکار ميشد خطبه پايان مييافت) پس جبرئيل گفت:اي محمد آفتاب زوال پيدا کرد پس پايين بيا و نماز بخوان. همانا نماز جمعه دو رکعت وضع شده به دليل وجود دو خطبه ، پس خطبه نماز است تا زماني که امام پايين نيامده.157
– ابن يعقوب از علي بن ابراهيم از حلبي نقل ميکند:
محمد بن يعقوب عن الحلبي قال: سالت ابا عبدالله (عليه السلام) فمن لم يدرک الخطبة يوم الجمعة؟ قال: يصلي رکعتين، فإن فاتته الصلاة فلم يدرکها فليصل أربعا و قال: إذا أدرکت الإمام قبل أن يرکع الرکعة الاخيرة فقد أدرکت الصلاة و إن انت أدرکته بعد ما رکع فهي الظهر أربع؛
از امام صادق پرسيدم در مورد کسي که نتوانسته است به خطبههاي نماز جمعه برسد فرمود: ميتواند دو رکعت بخواند. پرسيدم اگر امام را موقعي درک کند که امام قبل از رکوع دوم است فرمود: بله توانستهاي نماز جمعه بخواني پرسيدم اگر به امام موقعي برسد که امام از رکوع دوم سربرداشته؛ فرمود: ديگر بايد نماز ظهر چهار رکعتي بخواند.158
– امام رضا “عليهالسلام” فرمودند:
إنما جعلت الخطبة يوم الجمعة في أول ال
صلاة و جعلت في العيدين بعد الصلاة لأن الجمعة امر دائم و تکون في الشهر مراراً و في السنة کثيراً و إذا کثر ذلک علي الناس ملّوا و ترکوا و لم يقيموا عليه و تفرقوا عنه فجعلت قبل الصلاة ليحتبسواعلي الصلاة و لا يتفرقوا و لايذهبوا و اما العيدين فانما هو في السنة مرتين و هو اعظم من الجمعة و الزحام فيه اکثر و الناس فيه ارغب فإن تفرق بعض الناس بقي عامتهم و لبس هو کثيراً فيملوا و يستخفوا به؛ 159
خطبههاي نماز جمعه در روز جمعه قبل از نماز قرار داده شده و در عيد قربان و فطر بعد از نماز زيرا نماز جمعه کاري است دائمي و در يک ماه به کرات تکرار ميشود و به دليل همين تکرار، چنانچه خطبهها بعد از نماز ايراد شوند مردم خسته ميشوند و بعد از نماز متفرق ميگردند. پس قبل از نماز ايراد ميشوند که مردم منتظر بمانند و متفرق نگردند. اما نماز عيدين در سال فقط دو بار برگزار ميشود که از نماز جمعه باعظمتتر ميباشند و شرکت کننده وا زدحام در آن بيشتر است و مردم باميل و رغبت بيشتري در آن شرکت ميکنند و اگر بعد از نماز برخي از عوام متفرق شوند، تعداد متفرق شوندگان آن قدر زياد نيست که نماز و خطبههاي آن سبک شمرده شود وموجب رنجش باقي ماندگان شود. بلکه اکثريت باقي ميمانند و به خطبهها گوش فرا ميدهند.
همانطور که در ضمن احاديث ذکر کرديم، برخي از اين اخبار مانند خبر زراره از امام باقر(ع) (نقل شده در صفحة 75) و خبر حضرمي از ايشان (نقل شده در صفحة 76) و خبر امام صادق(ع) از حضرت علي(ع) نشاندهندة شرايط تقيه ميباشند و نميتوان از آنها وجوب تعييني اقامه جمعه در دوران غيبت را نتيجه گرفت.
بند سوم: استصحاب
يکي ديگر از دلائل قائلين به وجوب نماز جمعه تمسک به استصحاب است. شهيد ثاني ميگويد نماز جمعه در زمان حضور امام و نايب تعيين شده از جانب ايشان واجب است. در نتيجه اين حکم را به زمان غيبت استصحاب ميکنيم که البته قائلين به وجوب تخييري اين دليل را مردود دانستهاند و در مقام بيان آن ادله ديگري ميآورند که بعدها به آن خواهيم پرداخت.
بند چهارم: اجماع
برخي از فقها مانند محقق سبزواري در کتاب معتبر، محدث فقيه قطب راوندي، شهيد اول در کتاب دروس، شيخ طوسي رحمه الله عليه در کتاب خلاف، علامه در کتاب تذکره الفقها اجماع را دليل بر وجوب تعييني اقامه نماز جمعه در زمان غيبت دانستهاند. محقق سبزواري در کتاب معتبر ميگويد: وجوب نماز جمعه امري است اجماعي در ميان مسلمانان و تنها اختلاف در زمان غيبت ميباشد و اقرب به صحت وجوب تعييني بلاشرط ميباشد.160
شهيد اول در کتاب دروس ميگويد: “نماز جمعه به شرط حضور امام معصوم”عليهالسلام” يا نايب او با دو رکعت بهجاي نماز ظهر بر همگان واجب است و در زمان غيبت همه فقها اجماع بر وجوب آن دارند در صورتي که امنيت جاني و مالي داشته باشند”.161
شيخ طوسي در کتاب خلاف ميگويد: “در بين امت بي هيچ اختلافي نماز جمعه بر هر کسي واجب است”.162 علامه حلي نيز در کتاب تذکرة الفقهاء ميفرمايد: “مسلمانان همگي بر وجوب نماز جمعه اجماع دارند”.163
بند پنجم: اصالة الجواز
به اين معني که ما دليلي مبني بر تحريم اين فريضه پيدا نميکنيم بنابراين اصل بر جواز اين عمل در معناي اعم آن قائم است. به عبارت ديگر اين فريضه را نميتوانيم در زمره اباحه قرار دهيم زيرا امکان ندارد که عبادت متساوي الطرفين در نظر گرفته شود و انجام دادن و ندادنش يکسان باشد. کراهت را هم نميتوانيم به اين مبحث مرتبط بدانيم؛ زيرا کراهت در عبادت معناي ديگري دارد. باقي ميماند استحباب و وجوب که يکي از آنها بايد اصل باشد. اجماع بر اين قائل است که نماز جمعه نميتواند مستحب باشد؛ زيرا وقتي که شرع آن را تکليف کرده واجب ميگردد و نميتواند مستحب باشد بنابراين مسئله جواز باقي ميماند که ميگوييم جواز در وجوب دارد. در بخش ديدگاهها و نظرات شهيد ثاني و محقق کرکي به مبحث اصالة الجوازاشاره بيشتري خواهد شد.
جمعبندي فصل دوم
در اين فصل ادله و برخي از اقوال قائلين به وجوب نماز جمعه با صرف نظر از نوع وجوب بلکه در نفي حرمت و عدم لزوم نماز جمعه و قول به حرمت نماز جمعه را بررسي نموديم. عمدهدليل قول به حرمت نماز جمعه در زمان غيبت اين است که نماز جمعه را از مناصب خاص امام معصوم(ع) دانستهاند که در زمان غيبت امام(ع) چون کسي از امام اذن ندارد، اقامة نماز جمعه تصرف در منصب خاص امام(ع) بوده و حرام است. ما در اين بخش چهار قول عمده و مهم را از فقهاي شيعه (ابن ادريس حلي در سرائر، سلار در المراسم و سيد مرتضي در ناصريات) نقل کرديم که در ضمن کلام ابن ادريس حلي به نظر شيخ طوسي در کتاب خلاف نيزاشاره شده است. در بررسي ادلة قول به وجوب نماز جمعه به آيات قرآن، آية نهم سورة جمعه و چند آية ديگر و به روايات بحث نماز جمعه در پنج گروه و استصحاب و اجماع و اصالت جواز تمسک شده است که البته اين تمسک فقط براي اثبات اصل وجوب است نه نوع آن و مباحث بيشتر را در ادامه مطرح خواهيم کرد.
فصل سوم:
بررسي اقوال و ادله قائلين به وجوب تعييني و تخييري نماز جمعه از ديدگاه فقهاي اماميه
بخش اول: اقوال و ادلة قائلين به وجوب تخييري
از آنجا که فقها نتوانستند وجوب تعييني نماز ظهر و نماز جمعه را در ظهر روز جمعه ثابت کنند، قائل به وجوب تخييري شدهاند؛ زيرا ادله اوليه که دلالت بر وجوب تعييني نمازهاي خمسه دارد دلالت بر
وجوب تعييني نماز ظهر در تمام ايام هفته از جمله ظهر جمعه نيز دارد؛ پس ادله اوليه مبني بر وجوب تعييني نماز ظهر در روز جمعه ثابت است و بايد دليل رافع، مخصص يا مقيد داشته باشيم که به وسيله آن وجوب تعييني ظهر در روز جمعه از بين برود و بهجاي آن نماز جمعه عيناً واجب شود در حالي که ميدانيم اثبات اين معنا مشکل است. به علاوه ادله نماز جمعه بايد در دو سطح بررسي شود:
– وجوب اقامه جمعه و شرايط و مقتضيات وجوب اقامه در عصر ائمه بلکه پيامبر “صلي الله عليه و آله و سلم”و نيز زمان غيبت؛
– وجوب شرکت مسلمين در نماز جمعه (اگر با تمام شرايط اقامه شود).
در تمام مباحثي که فقها در کتب خود ذکر کردهاند، مستند آنها استفاده از روايات و آيات در دو جهت خلط شده و همين اختلاط موجب نتيجهگيري نادرست شده است.
بنابراين مطالعه و مقايسه آراي دو دسته فقها يعني قائلين به وجوب تعييني و قائلين به عدم وجوب نشان ميدهد گاهي اوقات ادله مربوط به وجوب تعييني و وجوب تخييري در هم آميختهاند و ميتوان به جرأت گفت که قول به وجوب تخييري]]>