فضای شهری وجود داشته باشد. با این اساس، اجتماعی مردم محله برای بهبود کیفیت و امنیت محله خود دست به تشکیل نهادهای مشارکتی و اجتماعی میزنند. این نهادهای مشارکتی، شورای محله، انجمن شهر، شوراهای شهری و مساجد هستند.
۳-۱-۴-۱-عدالت اجتماعی
طراحی مبتنی بر پایداری نیازمند توجه به عدالت اجتماعی است. از بررسی ادبیات موضوع دو مفهوم قابل تشخیص و فرادست در هسته مفهوم پایداری اجتماعی برداشت میشود. این دو مفهوم شامل مباحث تساوی اجتماعی و مباحث مربوط به خود پایداری اجتماع محلی هستند. تساوی اجتماعی شامل دسترسی به خدمات و فرصتهاست در حالی که پایداری اجتماع محلی شامل ابعاد فرعی زیادی مانند حس تعلق به محله، تعاملات اجتماعی و امنیت محله، کیفیت محیط بومی، رضایت از مسکن، دوام، و مشارکت در فعالیتهای جمعی مدنی است. این دو بعد اصلی پایداری اجتماعی با دیگر اصطلاحاتی که به طور گستردهای در مفهوم پایداری اجتماعی استفاده میشوند(پیوستگی اجتماعی، سرمایه اجتماعی و محرومیت اجتماعی) همپوشانی دارند. اینها در کنار هم بر کیفیت زندگی، یکپارچگی اجتماعی و پیوستگی گروههای مختلف جامعه تأثیر میگذارد(Dave, 2009: 42). از این رو میتوان اینچین نتیجهگیری کرد که توجه به عدالت اجتماعی زیربنای پایداری اجتماعی و تحقق اهداف توسعه پایدار در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی است.
علاوه بر مفهوم مطرح شده مفاهیم سرمایه اجتماعی، پیوستگی اجتماعی و محرومیت اجتماعی[۲۲] نیز تأثیر قابل توجهی بر پایداری محلات دارند. این مفاهیم در محله متضمن این عواملاند:۱- تعاملات درون محله و شبکه های اجتماعی ۲- مشارکت جامعه ۳- حس تعلق و غرور ۳- ثبات محله ۴- امنیت. هرکدام از این ابعاد به تعدادی مباحث جالب در سیاست شهری مرتبط هستند. گنجاندن ملاک تعاملات به عنوان بخشی از تعریف ما از پایداری اجتماعی مؤکد این است که تنها به دست آوردن مخلوطی از ویژگیهای جمعیتی درون یک حوزه نیست که اهمیت دارند، بلکه این مسئله که آیا مردم شخصاً با همسایهاشان در تعاملاند، حائز اهمیت است. به عبارت دیگر انگیزه و میل به ارتباط با دیگران در محله و اینکه چه عواملی به ارتقاء آن کمک میکند، میبایست مورد بررسی قرار گیرد. مطالعات بر روی این مسئله حوزه ارتباطات اجتماعی ضعیف و قوی را مشخص میکند.
مسئله دیگر استفاده مردم از امکانات درون همسایگی و نگرش آن ها نسبت به این امکانات است. فرض این است که اگر مردم در فعالیتهای درون جامعه محلی خود مشارکت کنند، روابط قویتری با اجتماع خود خواهند داشت. «استدلال مشابهی برای ایده حس مکان و غرور وجود دارد، یعنی که اگر مردم به محله خود وابسته باشند، میخواهند در آن زندگی کنند و برای ادامه توسعه آن کمک کنند. چهارمین بعد از منظر پایداری جامعه، ثبات آن است. محیطهایی با میزان جابهجایی زیاد، بیثبات و نامطلوب درک میشوند. ثبات اجتماعی معمولاً با سطوح بالاتر همبستگی اجتماعی و فوایدی همچون سطح کم جرم و جنایت همراه است.» (Bramley et al., 2006:6) تحلیل پیوستگی اجتماعی و محرومیت اجتماعی، رابطه معنادار عدالت اجتماعی و طراحی مبتنی بر پایداری را مشخص میکند
۳-۱-۴-۲-هویت مکانی
احراز هویت یک مکان این امکان را میدهد که فرد در آن فضا مطمئن تر و با آرامش بیشتر حرکت کند. شناخت ، آشنایی و تسلط ذهنی بر فضا نه تنها نیروی زیادی برای ادراک طلب نمی کند بلکه آسودگی خاطر او و احساس امنیت و اعتماد به نفس در استفاده از فضا را به دنبال دارد . احساس راحتی و خوانایی فضا لازم و ملزوم این همانی با فضا است (عینی فر، ۱۳۸۸). تعلق مکانی به معنی رابطه هم پیوندی میان انسان و محیط از دیگر تبعات احراز هویت است. مردم به فضاهای با هویت نیازمندند، تا به آن ها تعلق داشته باشند. خاطره عامل تشدید تعلق مکانی است و حتی میتواند این تعلق را به تعلق خاطر بدل نماید . خاطرات همیشه در ذهن باقی می مانند و فرد نمی تواند از آن ها دور شود . خاطره بیش از آن که منوط به زمان باشد ، در بند مکان است . خاطره به واسطه مکان ، قابل ارجاع است و زمان ، تنها به ردیف کردن پشت سر هم خاطرات کمک میکند . زمان از طریق ردیف کردن خاطرات به طرق متفاوت به فضا امکان چندوجهی بودن و تغییر پذیری در ذهن فرد را میدهد . خاطرات گاه جنبه شخصی دارند و گاها خاطره ای در حافظه جمعی جای میگیرد و تبدیل به یک خاطره جمعی می شود . هویت و خاطره با هم در ارتباطند ، چرا که همه بخشی از تصویر ذهنی شان را بر اساس خاطراتشان میسازند و از دست رفتن جایگاه عینی آن خاطره عمل انطباق ذهنیت و عنیت را مختل نموده ، فرد را در احراز هویت مکانی با مشکل روبرو خواهد ساخت .
در فرایند ساخت مشارکتی یک مکان با هویت، توجه به موارد زیر لازم می نماید:
-
- تشخیص نوع هویت مکان (تاریخی ، اجتماعی، سیاسی ، …)؛
-
- شناسایی عوامل و عناصر هویت دهنده به مکان؛
-
- شناسایی عوامل تأثیرگذار بر حضور گسترده شهروندان در مکان؛
-
- تقویت و ایجاد نمادها و عناصر مرتبط با وقایع و اتفاقات موجود در مکان در راستای پیوند افراد با گذشته مکان؛
-
- طراحی بر مبنای برقراری پیوند روانی افراد با مکان و حفظ هویت مکان؛
۳-۱-۴-۳-دلبستگی به محیط مسکونی
عناصر کالبدی محله مسکونی از قبیل کیفیت واحدهای مسکونی، خیابانها، فضاهای سبز و غیره در بالا بردن دلبستگی به محله سهیماند. مجموعههای طراحی شده و با کیفیت ساخت مطلوب اجازه میدهند بسیاری از نیازهای مردم که در بالا بردن حس تعلق آن ها به محله مؤثرند، بهتر برآورده شوند در این مورد، هویت کالبدی یا طراحی هدایت شده و هماهنگ مجموعههای مسکونی نیز عامل مهم دیگری عنوان شده است. (عینی فر، ۱۳۸۸)