پایان نامه ارشد با موضوع ساختار قدرت، تستوسترون، منابع حقوق
داود فلاحي در پايان نامه کارشناسي ارشد (1380) تحت عنوان “بررسي مهريه، حدود و احكام آن در فقه اماميه”، هدف از تدوين پايان نامه را علاوه بر پژوهش فقهي در خصوص حدود و احكام موضوع، بررسي تاريخچه- فلسفه حقيقي مهريه از منظر اسلام- انتقاد به وضع مهريههاي كنوني- اهميت انتخاب موضوع و تنظيم تمام موارد و فروعات مربوط به آن ذکر ميکند. هر چند كه مبناي بحث فقه اماميه است، اما در پارهاي از موارد به مواد قانوني و نظرات خاص حقوقدانان در اين زمينه نيز اشاره شدهاست تا رساله مذكور در حد توان از هر حيث كامل و جامع باشد.
در پژوهشي با عنوان “بررسي اجمالي مهريه در تهران”، هدف تحقيق بررسي خصوصيات فردي، اجتماعي و جمعيتي زوجين شهر تهران بيان شدهاست. اين بررسي به روش اسنادي و مطالعه 10درصد از اسناد كليه ازدواجهاي ثبت شده در تهران در 8 ماهه آخر سال 1343 انجام گرفتهاست. يافتهها نشان ميدهد كه بيشترين ميزان مهريه بين 10000 تا 199999ريال است. هر چه ميزان سواد زنان بيشتر باشد، ميزان مهريه بالاتر ميرود. كساني كه داراي تحصيلات عالي و صاحب مشاغل عاليتر و فني و حرفهاي و اداري باشند، مهريه زيادتري دارند. ميزان مهريه نسبت به دفعات ازدواج كم ميشود. پايين بودن سن دختران با ميزان مهريه رابطه نزديكي دارد. در تمام گروههاي سني، تعداد زن و شوهري كه با هم رقابت خويشاوندي ندارند، زيادتر است. بطور كلي در تمام مشاغل ازدواج مردان بين سنن 29-25سال ازدواج زنان بين سنين 17-15سال است. تعداد بيسوادان و يا كمسوادان در بين زنان و مردان برابر است، ولي درسطح تحصيلات ديپلم و ليسانس به بالا تعداد مردان خيلي بيشتر از زنان ست. تعداد مردان شاغل بيش از زنان شاغل است. مردان بيشتر در مشاغل تخصصي و فني، حمل و نقل، توليد، معاون، ارتش، و زنان بيشتر در مشاغل منشيگري، اداري و خدماتي مشغول به كار هستند.
فروغ پارسا (1381) در مقالهاي با عنوان “مباحثي در حقوق زوجه (حق مهريه – حق نفقه) بنابر فقه اماميه ومذاهب چهارگانه اهل سنت”، بيان ميکند که نظام حقوقي اسلام بنابر فقه مذاهب پنجگانه آن، امتيازهاي مالي ويژهاي را براي زوجه در نظرگرفتهاست كه در مقايسه با نظامهاي حقوقي غربي تقريبا منحصر بهفرد است. از جمله اين امتيازها (مهريه) و (حق نفقه)است. مهريه، هديه و عطيهي واجبي است كه به زوجه تعلق ميگيرد و اگرچه ذكر تعيين آن در صحت عقد شرط نيست؛ ولي به مجرد عقد، حداقل به مقدار مهرالمثل به عهدهي زوج قرار ميگيرد. حق نفقه زن عبارت است از آن كه مسئوليت تامين كليه مخارج زندگي زوجه اعم از خوراك و پوشاك و مسكن و غيره به عهده زوج است و زوج درتامين هزينه زندگي خود و فرزندانش اگرچه توانايي مالي داشته باشد مسئوليتي ندارد. همچنين قوانين ويژهاي براي كساني كه از پرداخت (مهريه) و يا (نفقه) خودداري كنند در نظر گرفته شدهاست. اگرچه تشريع اين حقوق مالي در جاي خود امتيازي براي زوجه به شمار ميآيد و منزلت وي را در خانواده استحكام ميبخشد ولي در برخي موارد ديده ميشود به لحاظ جانبداري از حقوق مرد، عليرغم وجود و ظهور مستندات قرآني و روايي، احكام فقهي و به تبع آن مواد قانوني مدني حقوق زنان را رعايت ننمودهاست.
عبدالواحد شفق در پژوهشي با عنوان “مهر و ميزان آن از ديدگاه فريقين” از روش کتابخانهاي استفاده نموده و کوشيده شدهاست تا در حد توان جايگاه مهريه در تاريخ گذشتگان، موقعيت آن در عقد نکاح از منظر آيات، روايات، ماهيت و ميزان آن از ديدگاه مفسرين و فقهاي عظام مسلمين، همچنين مسائل و احکام کلي آن را با رويکردي فقهي، با استفاده از منابع فقهي يقين و برخي منابع حقوقي بررسي کند.
1-4-3- نقد و ارزيابي مطالعات
با مروري بر پيشينه مطالعاتي به نظر ميرسد، خانواده و روابط خانوادگي به خصوص روابط قدرت ميان زن و شوهر از مسائل مهم در جامعهشناسي و پژوهشهاي مرتبط با آن است. در جستجويي که به منظور دستيابي به سابقه پژوهش حاضر انجام شد، مشاهده شد كه عمده مطالعات پيرامون ساختار قدرت در خانواده بوده، اين ساختار گاه به گونهاي توصيفي و صرفا براي آگاهي از چگونگي توزيع قدرت در ميان دو زوج بررسي شده و يا با هدف تبيين عوامل موثر بر ساختار قدرت در خانواده و گاه ارتباط اين ساختار با رضايت زناشويي مورد بررسي قرار گر
فتهاست. برخي از اين پژوهشها تاثير دستيابي زنان به عناصر مدرني چون اشتغال و تحصيلات را بر ساختار قدرت در خانواده بررسي نموده و براساس آن بهاين نتيجه رسيدهاند که توزيع قدرت در ساختار خانواده دموکراتيکتر شده و برخي نيز بهرغم دستيابي زنان به اين منابع، ساختار را همچنان نابرابر ديدهاند. به نظر مي رسد تفاوت اصلي اين پژوهشها با پژوهش حاضر در کمي کار کردن صرف آنهاست، با وجود شيوه زندگي زنان كه معمولا پنهان و رازگونه است، كمتر پژوهشي با استفاده از شيوههاي درونكاوي و ژرفنگري به بررسي مسايل زنان از نگاه خود آنان پرداختهاست. از سوي ديگر، در اين پژوهشها سير زندگي فردي زنان و شرايط خاصي كه آنان در دورههاي زندگي خود با آن روبرو ميشوند، كمتر ديده شده و يا اصولا ناديده گرفته شده است و تنها چرخه خانوادگي در برخي از پژوهشها به چشم ميخورد. زنان براساس دورههاي متفاوت زندگي خود نقشهاي گوناگوني ميپذيرند و در هردوره از زندگي با مسايل و رويدادهاي کاملا متفاوتي روبرو ميشوند، ناديده گرفتن اين تفاوتها در بررسيها ميتواند پژوهشگران را از بخشي از دادهها و يا دستيابي به دادههاي واقعيتر محروم سازد. امروز موضوع مهريه به طور جدي در جامعه مطرح است و اغلب مطالعات انجام شده در اين زمينه بيشتر به مباحث حقوقي پرداخته و يا از منظر طلاق و صدمات وارده به مرد بدان نگاه شده است. اين پژوهش در رويكردي تازه نقش مهريه را در خلال زندگي زن مورد بررسي قرار داده و در پي شناخت کارکردهاي مختلف آن از جمله ايجاد احساس قدرت در مراحل مختلف زندگي زنان است.
فصل 2
مباني نظري
مقدمه
نظريههاي زيادي در حوزه قدرت به ويژه قدرت زنان و همچنين قدرت در خانواده مطرح شدهاست، که به بحث قدرت از جنبههاي مختلف ميپردازد در ذيل تعدادي از اين نظريهها را به عنوان مباني نظري اين پژوهش مطرح ميکنيم و به صورت اختصار به آن ميپردازيم.
2-1 -1- نظريههاي توزيع و موازنه قدرت در خانواده
پرسش اين است كه كدام عامل يا عوامل در فضاي اجتماعي خانواده، موجب گذشت زنان در زندگي خانوادگي و تبعيت وي از همسر ميشود. به تعبير ديگر چه عواملي موجب اقتدار بيشتر مردان، در قياس با زنان، در محيط خانواده شده است؛ به سخن ديگر، منشا پدرسالاري در سطح خانواده كدام است؟ در پاسخ به اين پرسشها، نظريات متعددي ارائه شده است اما به طور كلي ميتوان آنها را در سه دسته زير، طبقه بندي كرد:
الف- نظريههاي زيستشناختي
نظريههاي زيستشناختي عمدتا بر دخالت سازوكارهاي فيزيولوژيكي از جمله هورمونها در سلطهگرايي مردان و سلطه پذيري زنان، تاكيد ميكنند. هورمونهاي مردانه، به ويژه تستوسترون، تمايل به سلطه را در ديگران تحت تاثير قرار ميدهند. مردان نسبت به زنان از سطوح بالاتر تستوسترون برخوردارند، از اين رو، به گونهاي سلطه جويانه رفتار ميكنند. هم چنين بعضي شواهد حاكي است آن دسته از مردان كه از سطح بالاتري از تستوسترون، در پلاسماي خون برخوردارند، تمايل دارند كه مشاغل سلطه جويانه و كنترلكننده را به عهده بگيرند (رضابخش، 1384: 18).
برتري مردان بر زنان از اين ديدگاه، قدرت بدني مردان را نيز شامل ميشود. چون اندازه نيرومند بوده است كه بتواند زن را به فرمانبرداري از خود وادار كند، طبيعي است كه سهم عمدهاي از قدرت را براي خود حفظ كردهاست. هم چنين تفاوتهاي جنسي و تشريحشناسي، به ويژه بر واقعيات مربوط به زايمان، عادت ماهانه و شيردهي بهعنوان عوامل موثر بر ناتواني زنان نسبت به مردان، تاكيدشدهاست(همان).
فمينيستهاي راديكال با تكيه بر تحقيقات انجام شده دهه 1970، اظهار نظر كردهاند كه نيروي بدني مردان در كنترل زنان، نقشي بسيار با اهميت دارد و ضمن بيان شيوههاي خشن مردان براي سلطهيابي بر زنان، خشونت طبيعي مردان را به عنوان عامل تعيينكننده در مردسالاري و ستمديدگي زنان، معرفي كرده اند(همان).
ب- سلطه جوئي و اقتدارطلبي مردان
اين گونه به نظر ميرسد كه نقشهاي جنسي سنتي براي مردان كه هم رهبر خانواده و هم رهبر جامعه هستند، به تدريج در حال كم رنگ شدن است اقتدار مردان در ابعاد روان شناختي از يك سو، با ويژگيهاي خاص مردان مانند: بالاتر بودن قدرت بدني، مهارت ذهني و جسمي، حس هيجان طلبي و ماجراجويي، سلطه طلبي، انگيزش پيشرفت و… و از سويي ديگر، با الزامات موقعيتهاي اجتماعي و فرهنگي، كمابيش توجيه پذير است.
ج- نظريههاي جامعه شناسي
در تبيين سلطه مردان، مجموعهاي از نظريههاي جامعهشناختي وجود دارند. بعضي بر عوامل اقتصادي و فرهنگي تاكيد كردهاند و برخي بر عوامل زيستي يا رواني تاكيد ورزيدهاند. برخي از مهمترين نظريهها به شرح زير است:
فردريش انگلس در كتاب منشاء خانواده، مالكيت خصوصى و دولت به طرح ديدگاهى درباره منشاء تاريخى خانواده پرداخت كه مبناى بسيارى از نظريههاى ماركسيستى و سوسياليستي بعدي قرار گرفته است.به اعتقاد وى، در خانوار اشتراكى آغاز تاريخ بشر كه زوجهاى متعدد و فرزندان آنان را در برميگرفت، اداره امور خانه بر عهده زنان بود، ولي به دليل آنكه كار زنان براى بقاي قبيله جنبه حياتي داشت و صنعت عمومي و ضروري تلقي ميشد، زنان از پايگاه اج
تماعي بالايى برخوردار بودند. اما اهليسازي حيوانات و توسعه گلهداري به پيدايش منبع ثروت جديدي براى اجتماع بشري منجر شد و چون كنترل حيوانات قبيله در دست مردان بود، سبب انباشت ثروت در دست مردان شد و قدرت نسبي آنان در مقايسه با زنان افزايش يافت. در مقابل، ارزش كار و توليد زنان به كاستي گراييد و پايگاه اجتماعي آنان تنزل يافت در نتيجه، با پيدايش خانواده پدرسالار و به ويژه در شكل تك همسري، اداره امور خانه خصلت عمومي و اجتماعي خود را از دست داد و به صورت يك خدمت خصوصى درآمد. زن اولين خدمتكار خانگي شده و از شركت در توليد اجتماعي، بيرون رانده شد. درونمايه اصلي نظريه انگلس، يعني اين فرض كه سلطه مردان در كنترل و مالكيت ثروت و ابزار توليد ريشه دارد، از سوى محققان بعدي مفروض گرفته شده و تاييد شده است. پژوهشگران معاصر اظهار ميدارند كه در جوامع كشاورزي، قدرت زنان كمتر بوده است؛ زيرا در اين جوامع، نظام وراثت زمين را از پدر به فرزند پسر منتقل ميكند و در نتيجه، زنان نوعا مالك زمين نبودهاند. همچنين، دراين جوامع زن به هنگام ازدواج، خانه خود را ترك و در اقامتگاه خانواده شوهر زندگي ميكرد. يافتههاى]]>