تلويزيون با تمام اقتضائات و محدوديت هايي که دارد، ميتواند در مسير دين، مورد استفاده قرار گيرد؛ همانگونه که ميتواند ديني شود. پس هيچ تقابلي ميان دين و رسانه وجود ندارد؛ اما در کشور ما اين رسانه تا دينيشدن براساس معيارهاي اسلامي، فاصله زيادي را فرا روي خود دارد و با ايرادات و اشکالات متعددي در اين عرصه روبروست؛ که از مشاهده مجموع آنها ميتوان به اين نکته رسيد که بر تلويزيون ما يک نظام واحد جامع ديني حاکم نميباشد و به دليل نداشتن يک الگوي کامل از رسانهي ديني، در مواردي به سمت و سوي روش ها و الگوهاي غربي رفتهايم و آنرا ملاک عملکرد خود قرار دادهايم؛ که بايد با توليد نظريه رسانه ديني و الگوي رسانهي ديني، خود را از تقليد صرف از الگوهاي غربي، رها کرده و تلويزيون را با هنجارهاي بومي خود، همراه سازيم و گرنه بيش از پيش شاهد آسيبهاي ديني در تلويزيون خواهيم بود و حيات ديني ما با چالش روبرو خواهد شد و به قول ژان کازنو، قادر به ادام? حيات نخواهيم بود. (کازنو،190،1364)
14-5-1-2-2-جايگاه رسانهاي تلويزيون
امروزه تلويزيون بعنوان يکي از قدرتمندترين رسانهها که همچون ساير رسانهها، اقتضائات و قابليتهاي خاص خود را داراست، جايگاه پراهميتي در نظامهاي سياسي و حکومتي گوناگون دارد و هر کشوري سعي ميکند از آن در راستاي سياستها و براساس ارزش هاي مقبول خود، بهره بگيرد.
در کشور ما هم اين رسانه، که توانائي در تعامل قرار گرفتن با دين را داراست، بايستي منطبق با ارزش هاي اسلامي و انقلابي، گام برداشته و کارکردهاي خود را براين اساس تنظيم نمايد. لذا کساني بايد دست اندرکار رسانه قرار گيرند که بتوانند دين را بشناسند رسانه را بشناسند آسيب ها را بشناسند و رسانه را به سمتي سوق دهند که خطري جامعه را تهديد نکند.
از بين وسايل ارتباط جمعي، تلويزيون، که تکنيکهاي راديو و سينما و روزنامه را در خود جمع کرده، از اهميّت ويژهاي برخوردار است؛ به گونهاي که حضور اين رسانه به طرز وسيعي در جوامع مختلف به چشم ميخورد. در اين ميان، آنچه اهميت تلويزيون را در کنار عوامل ديگر بنحو چشمگيري افزايش ميدهد، ماهيت محتوايي تلويزيون است. “امه دور” روانشناس و پژوهشگر ارتباطات در اينباره ميگويد: “قابليتهاي تکنولوژيک تلويزيون چنان است، که اين رسانه ميتواند، در مقايسه با ساير رسانهها، بجز فيلم و ويدئو، محتوايي نزديکتر به زندگي واقعي ارائه کند.” (امه،4،1374)
حال که تلويزيون از جهات مختلفي نظير تعداد مخاطبان و تنوع قالبها و قدرت تأثير و محتواي نزديکتر به واقعيت، در جايگاه بالايي قرار گرفته، بايد با نگاه عميقتري بدان توجه کرد و هر کشوري بايد سعي نمايد متناسب با الگوهاي هنجاري و ارزشهاي مقبول خود، آنرا به خدمت گيرد. اما در کشور ما که يک کشور اسلامي است، اين موضوع ابعاد و اهميت بيشتري به خود ميگيرد و لازم است مسؤلين اين رسانه بطور جدي، همسويي آن را با ارزش هاي اسلامي، مورد توجه قرار داده و سعي کنند اين رسانه تأثيرگذار را در تعامل مناسب با دين قرار دهند و از آن در جهت خدمت به دين و دينداران استفاده نمايند.
بسط نفوذ دين، ترويج و تبليغ، بازتوليد پيامهاي دين در قالبهاي جديد، ايجاد زمينه براي احساسات و تجرب? ديني، بسترسازي براي تحول روحي و تحصيل اطلاع يابي از اديان گوناگون از جمله خدماتي که اين رسانه ميتواند نسبت به دين و دينداران داشته باشد.(شرفالدين،23،1387)
رهبر معظم انقلاب، در تشريح رسالت تلويزيون در عرص? ديني ميفرمايند: “هدف ما اين است که صدا و سيما را به آن اوجي برسانيم که کلي? برنامههاي آن، با بهترين کيفيت در جهت رسوخ و نفوذ دادن اسلام ناب و هم? ملحقاتش از اخلاق و عمل در زندگي مخاطبانش باشد. هر برنامه آن بايد اين خصوصيت را داشته باشد؛ اين هدف ماست”.(جمالي،174،1384)
15-5-1-2-2-جايگاه تبليغ سنّتي
با توضيحات فوق و روشن شدن مسئله، بايد اين مسئله را هم متذکّر شويم که ما به دنبال حذف تبليغ سنّتي نيستيم و قصد نداريم اينگونه تبليغ را نفي کنيم؛ بلکه قصد داريم بگوييم که تبليغ سنّتي در عصر جديد، به تنهائي کافي نيست؛ بلکه بايد به سراغ شيوه هاي نوين تبليغي رفت.
مقام معظم رهبري در اين باره مي فرمايند: امروز تبليغ دين با شيوه معمول و سنّتي روحانيت، همان اعتبار و تاثيري را دارد که چهل، پنجاه سال پيش داشت. هيچ کس گمان نکند که اهميت منبر و مسئله گويي و جلسات گوناگون روحانيون، امروز کمتر از ديروز است؛ نه! بنده با وسايل ارتباطات جمعي آشنا هستم. تلويزيون و بقيه چيزها را مي شناسم و تاثيرات آنها را مي دانم؛ امّا معتقدم جلسه اي که يک روحاني بنشيند و عدّه اي رو به روي او قرار گيرند و او با آنها حرف بزند، همچنان جايش در کل تبليغات مدرن امروزي خالي است. ما اين را نداريم، اين با تلويزيون هم امکانپذير نيست. وقتي شما در جلسه اي مي نشينيد و با پنجاه نفر، صد نفر يا دويست نفر حرف مي زنيد، اين فرق مي کند با اين که پشت دوربين تلويزيون بنشينيد و همان تعداد مخاطب، شما را از شيشه تلويزيون ببينند، اين دو مقوله است؛ بنابراين جاي منبر و محافل سنتي ما، همچنان محفوظ است. در اينجا دو نکته وجود دارد که بايد به آن توجه کنيد: يک نکته شک
لي است؛ يک نکته محتوايي است؛ نکته شکلي اين است که امروز علم ارتباطات، علم بسيار پيچيده اي است.
شناختن چگونگي ارتباط گيري با دل ها و مغزهاي مردم از طرق مختلف – يعني همين تبليغات – يک علم است. در مهمترين و مدرن ترين دانشگاه هاي دنيا روي اين دارد کار مي شود و جزو رشته هاي بسيار مهم تحصيلي است. نوع روزنامه نگاري، چگونگي روزنامه نگاري، نوع اداره راديو و تلويزيون و از اين قبيل چيزها، يک علم است. موازين رايج تبليغات، تحت چارچوب هاي علمي، ضابطه مند مي شود و الا آيا روزنامه نوشتن اين است که انسان تکه کاغذي را بردارد و روي آن بنويسد و بعد هم در ده هزار نسخه بين مردم پخش کند؟! اين که چيز جديدي نيست؛ هميشه بوده و باز هم خواهـد بود؛ اما هميـن را ضابطه مند کرده اند؛ شما چگونه شانزده صفحه را آرايش بدهيد، چه طور نيم تاي صفحه اول را تنظيم کنيد و آرايش بدهيد، از چه کلماتي استفاده کنيد و چه حروفي به کار ببريد تا براي بيننده جاذبه اش بيشتر باشد و او دستش را دراز کند و اين روزنامه را از جلوي پيشخوان روزنامه فروش بردارد و بخرد، بعد رغبت کند و آن را بخواند و سپس اين خواندن در مغز او اثر بگذارد. اينها زير ضابطه رفته است.(خامنهاي، 1388)
16-5-1-2-2-تبليغات مدرن، مکمل تبليغات سنّتي
پيشرفت سريع تکنولوژي و ابزار تبليغي در کنار رشد شگفت آور علوم تبليغي و هنري، پنجره هاي جديدي را پيش روي مبلّغان گشوده است. هر چند اين صنايع و علوم در ابتدا براي اهداف و مقاصد مادي و تبليغات مصرفي توسعه داده شده اند، اما استفاده مبلّغان از آنها براي ارتقاء معنويت و دين، دقيقاً استفاده از فرصت هاست.
مهم اين است که تصميم گيران در امر تبليغ و مديران تبليغاتي و مبلّغان ديني بدانند هيچ کدام از راه هاي تبليغي کشف شده با آمدن شيوه ها و فنون جديد، به طور کلي از ميدان خارج نمي شوند و همچنان در حوزه هاي کارآمد به نقش آفريني خود ادامه مي دهند. نمونه رايج آن “منبر” است که باز هم در حوزه خاص خود کارآيي دارد.
هر راه تبليغي جديد در واقع امکاني نو، براي جذب مخاطبان جديد يا مخاطبان رانده شده از نظام تبليغي قبلي است و اين به معناي تفکيک حوزه ها و موضوعات است، نه کنار زدن تبليغ سنّتي.
لذا تصور اينکه نظام هاي سنّتي تبليغي، کارآيي خود را از دست داده اند، چيزي جز خود باختگي در برابر درخشش خيره کننده ابزارهاي مدرن تبليغي نخواهد بود.
وقتي روشن شد روشهاي گذشته تبليغي همچنان داراي ارزش تبليغي هستند، بايد در مقابل روشهاي جديد، به تقويت آنها پرداخت و از فرصت ايجاد شده توسط فنون جديد، بيشترين استفاده را براي بارور کردن شيوه هاي پيشين برد و اين کار با آسيب شناسي، ظرفيت شناسي و شناخت نقاط قوت و ضعف ابزارها و علوم تبليغي پيشيني ممکن است. تنها در چنين صورتي است که تبليغ سنّتي توان تعامل مثبت با تبليغ مدرن را خواهد داشت و موجب خواهد شد کارکرد آن دو قابل جمع و مديريت واحد باشد و بتوان با نظارت بر آن دو، تبليغ را ساماندهي کرد.
17-5-1-2-2-آسيب شناسي شيوه هاي سنّتي تبليغ
يکي از مهم ترين رسانه ها و ابزار انتقال پيام در عصر اهل بيت(ع)، خطابه و سخنراني بود. آن بزرگواران از اين ابزار حداکثر استفاده را براي رساندن پيام خويش، مي کردند.
خطابه هاي دلنشين رسول خدا(ص) در مکه و مدينه و خطبه هاي امام علي(ع) و ساير امامان(ع)، قابل توجه و مثال زدني است. به دليل همين جايگاه ويژه و رسانه اي “منبر” بود که در تاريخ اسلام، بر سر تسلّط بر مسجد جامع شهر، که محل تصميم هاي بزرگ بود بحث ها، جدل ها و منازعات بسياري انجام مي شد. تسلط يافتن گروهي بر مسجد جامع و منبر شهري، نشان دهنده آن بود که او حاکم و زمامدار بلامنازع آن ديار است و اکثر مردم نيز به آن رضايت داده اند.
تبليغ سنّتي، در برانگيزاندن مردم در انجام خوبي ها و کناره گيري از زشتي ها، آشنايي دقيق مردمان با معارف ديني، بيدارگري، نماياندن چهره هاي نفاق پيشه گان، رو کردن دست دغل کاران، خناسان، شيطان صفتان، وسوسه گران، تباهي آفرينان، ستم پيشگان، و رو در رو قرار دادن مسلمانان عليه زشتي ها و ستم ها، کارنامه بَس درخشان و افتخارآميز دارد.
اما با اين همه، قضيه آسيب شناسي، قضيه جدّي و مهمي است که هيچ پديده و نهادي نبايد آن را ناديده بگيرد که اگر به آن بي توجه باشد، بي گمان آسيب ها، آن را از پاي درخواهند آورد.
حيات حوزه هاي علميه به تبليغ است. اگر عنصر تبليغ از حوزه ها گرفته شود و يا به هر دليلي آسيب ببيند، حوزه هاي علميه آسيب خواهند ديد و افول آنها گزيرناپذير است.
از اين روي، براي جلوگيري از وارد شدن آسيب هاي جدي و فلج کننده بر پيکر تبليغ سنّتي و از کار افتادن و بي اثر شدن آن در بيدارگري، روشنگري، آگاهي بخشي و تقواپيشگي مردم، بايد هميشه آسيب شناسي شود، کاري که کمتر مورد توجّه قرار گرفته و اکنون بر اثر سهل انگاري و جدي نگرفتن آن، کم و بيش، ناکارآمدي تبليغ، در بخش هايي از آن ديده مي شود.
امروزه با وجود تغيير شرايط و نگرش ها و سطح دانش افراد و همچنين به وجود آمدن شيوه هاي جديد، به نظر مي رسد، منبر، کارايي مورد انتظار را در برخي جهات ندارد. اين عدم کارايي ممکن است به سبب عوامل مُخلّي باشد که در آن راه يافته و يا ناشي از تغيير شرايط اجتماعي باشد.
منبر، با توجه به ويژگي هاي بسيار مثبت ش، از برخي مشکلات ارتباطي نيز رنج مي برد که به برخي از آنها اشاره مي کنيم:
– ارتباط گوينده در منبر به صورت يک طرفه است و او متکلم وحده اس
ت.
– در منبر کارکرد تفريحي و سرگرمي، اندک است.
– منبر محدود به زمان و مکان خاصي چون مسجد و… است.
18-5-1-2-2-برخي امتيازات تبليغ ديني تلويزيوني
– مبلّغاني که براي تبليغ دين به مناطق مختلف اعزام مي شوند، در بسياري موارد، از علم و سواد کافي، مناسب با پرسش هاي مخاطبان خاص خود، برخوردار نيستند و کمترين پيامد اين امر، تبليغ غلط و نادرست آن مي باشد که به نوبه خود اثرات سوء فردي اجتماعي به دنبال خواهد داشت.
اين در حالي است که با استفاده از رسانه تلويزيون مي توان از شخصيت هاي متخصص و مناسب هر موضوعي استفاده کرد و بهترين بهره هاي علمي را برد. به عنوان مثال؛ در ايّام ماه محرّم مي توان از چند شخصيت برجسته حوزوي و دانشگاهي که در حوزه تاريخ اسلام تخصص دارند، طي يک ميزگرد علمي استفاده کرد و حرکت و قيام امام حسين(ع) از مدينه به مکه و از آنجا به کربلا و از آنجا به شام و بالعکس را به تحليل نشست. نيز مي توان اين قيام را از منظر سياسي، جامعه شناسي، مديريت نظامي]]>
