منابع پایان نامه ارشد درباره نماز جمعه، امام زمان، امر به معروف
سيد مرتضي علم الهدي در کتاب ناصريات در مورد نماز عيد فطر و قربان ميگويد:ا فراد واجب است که در زماني که امام معصوم نباشد نماز جمعه را به صورت فرادي بخوانند و شرط عدد نمازگزاران و سلطان عادل دو شرطي هستند که در زمان حضور امام لازم ميباشند.93 وي در ادامه ميافزايد:
احوط آن است که نماز جمعه اقامه نشود مگر با سلطان و امام زمان. زيرا اگر به اين صورت اقامه شود ميتوان آنرا جايز دانست و اگر اذن سلطان نباشد اجزاء و صحت آن زير سئوال ميرود و در پاسخ به اين سؤال که اگر تحت چنين شرايطي که امام زمان نبود و سلطان عادل هم اجازه نداده بود آيا باز هم افراد (اعم از موافق و مخالف) که در آن حضور مييابند ميتوانند در آن شرکت کنند يا نه؟ و اينکه آيا باز هم 2 رکعت است که جاي 4 رکعت را ميگيرد؟ ميگويد: نماز جمعه دو رکعت است وچيزي افزون بر آن نيست و جماعت خواندن آن فقط با حضور امام عادل است و بس. اگر امام عادل حضور نداشت نماز را چهار رکعتي ميخوانيم و کسي ناچار از شرکت در آن نيست و قائل به وجوب آن در زمان امام معصوم از روي تقيه ميتواند نماز جمعه را بخواند و بعد از آن 4 رکعت نماز عصر بخواند.94
بند دوم: ادله تحريم نماز جمعه در دوران غيبت
2 – 2 – 2 – 1. دلايل تاريخي
يکي از دلايلي که قائلين به حرمت نماز جمعه در دوران غيبت به آن متمسک ميشوند اينست که سيره پيامبر و همچنين ائمه بعد از ايشان اين بوده که خوداشخاصي را براي امامت جمعه نصب ميکردند بنابراين جايز نيست که اين نماز در دوران غيبت اقامه شود زيرا به نوعي غصب مقام خلافت ائمه عليهم السلام خواهد بود.
2 – 2 – 2 – 2. دوران امر ميان وجوب و حرمت
قائلين به حرمت ميگويند: در دوران امر بين وجوب و حرمت اقامه نماز جمعه، با حکم عقل تکليف را درمييابيم. يعني در هر کاري بين وجوب و حرمت، اجتناب را برمي گزينيم زيرا اصل عدم وجوب آن چيز است. وقتي گفته ميشود “الناس في سعة ما لا يعلمون”95 پس مکلف از شرکت در نماز جمعه معذور است چون نميداند که واجب است. تارک نماز جمعه هم از ترس اينکه در حرام بيفتد آن را ترک ميکند و چون ظن به حرام بودن آن دارد بنابراين چون احتمال حرام بودن را ميدهد آن را انجام نميدهد.96
2 – 2 – 2 – 3. نماز جمعه وظيفة حاکم اسلامي (امام معصوم)
چهار چيز است که وظيفه آن برعهده حاکم اسلامي است: جمع کردن خراج، اجرا حدود، اقامه جمعه و گرفتن صدقات (مانند زکاه و غيره) بنابراين جايز نيست که کسي به غير از امام معصوم اين وظيفه را برعهده بگيرد.
روايتي از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: “ان علي الامام ان يخرج المحبوسين في الدين يوم الجمعة الي الجمعة و يوم العيد و يرسل معهم فاذا قضوا الصلاة و العيد ردهم إلي السجن”.
چون آزاد نمودن زندانيان از امور حساس و مهم است که بايد تحت شرايط خاصي اقدام به اين عمل شود لذا نميتوان کسي غير از معصومين را که در تشخيص اين امر مهم در نظر گرفت؛ بنابراين جايز نيست غير معصوم اقامه جمعه کند.
2 – 2 – 2 – 4. دلايلي عقلي مبني بر تحريم نماز جمعه در دوران غيبت
2 – 2 – 2 – 4 – 1. ايجاد فتنه و اختلاف
برپايي نماز جمعه در دوران غيبت موجب اختلاف آراي سياسي و ايجاد فتنه خواهد بود؛ چون برپايي نماز جمعه توسط امام معصوم و يا منصوبين او مانع ايجاد نزاع ميشود. اقامه نماز جمعه بدون حضور معصومين(ع) به دور از معيارهاي تعيين شده در شرع اسلام و سيرة پيامبر و معصومين(ع) منجر به عدم تحقق اهداف سياسي و اجتماعي تعيين شده از جانب شارع خواهد شد و اين مسئله از همگسيختگي و ايجاد فتنه را به دنبال خواهد داشت؛ پس بهتر است اقامه نشود.97
2 – 2 – 2 – 4 – 2. عدم تحقق شرط عدالت در خطيب و امام جمعه
تفاوت مهم نماز جمعه با ديگر نمازهاي جماعت، خطبههاي نماز جمعه است. اين مسئله باعث به وجود آمدن اين همه اختلاف در صدور آراي فقها شده است؛ چون خطبههاي نماز جمعه دربرگيرندهي مسائل سياسي روز است و به همين دليل نماز جمعه با دولت و حکومت ارتباط پيدا ميکند. در اين قسمت با تکيه بر اين رکن اصلي نماز جمعه (خطبهها) به اثبات عدم جواز اقامه نماز جمعه در دوران غيبت ميپردازيم.
ميدانيم که اختلاف در بسياري از احکام ناشي از اختلاف در مباني است. در مورد خطبهها اگر مبنا اين باشد که خطبتين به جاي دو رکعت نماز ظهر ميباشند، احکام نماز را خواهند داشت؛ پس طهارت، رو به قبله بودن، عدم تکلم و… براي مأمومين شرط است و براي امام جماعت توصيه به تقوا، امر به معروف و نهي از منکر، هدايت… و بالاخره دعا براي مؤمنين و سلطان عادل جايز خواهد بود.
اما اگر حتي مبنا بر اين باشد که خطبهها به منزله نماز هستند (يعني جايگاه و ارزش نماز را داشته باشند يا آنکه نماز محسوب شوند) در اين حالت هم بايد اموري در آن مطرح شوند که محبوب و مطلوب شارع باشند و چيزي که از طرف شارع نهي شده باشد، موجب بطلان خطبه و در نتيجه بطلان نماز خواهد بود. مثلاً دعا در حق ظالم نهي شده و حرام است و چيز حرام در امور عبادي (يا کار حرام) موجب فساد آن (خطبهها) ميشود؛ مگر اينکه خطبهها ارتباطي با اصل صلاة نداشته باشند و امري خارج از آن تلقي شوند. در اينصورت طهارت و… براي مأمومين و بعضي از امور براي امام شرط نخواهند بود. برا
ي روشنتر شدن مطلب به آرا و عقايد اهل سنتاشاره ميکنيم.
همانطور که ميدانيم اکثر علماي اهل تسنن (اشاعره) بر اين باورند که لزومي ندارد خداوند ظلم نکند؛ يعني اگر خداوند بخواهد ميتواند ظلم کند و کسي هم حق اعتراض به اين مسئله نداشته و نخواهد داشت.98 حال آنکه همه فقهاي شيعه و اماميه بر اين عقيده نيستند و معتقدند صدور ظلم از خداوند محال است. آيهي ?شَهِدَ اللهُ أنّه لا إله إلا هو و الملائکةُ و أولوا العلمِ قائِماً بالقسطِ لا إله إلا هُوَ العزيزُ الحَکِيم?99 وصف اين صفت خداوند است. اگر قائماً بالقسط حال يا صفت براي خدا باشد پس از آيه و ساير آيات ميتوان صفت عدالت را در خداوند نتيجهگيري کرد. ظلم نوعي نقص است و نقص در بارگاه خداي تعالي جاي ندارد.
آيه مبارکه: ?إنّ اللهَ يأمُرکُم بِالعدلِ وَ الإحسانِ?100 نشانگر همين مطلب است. کسي که عادل است نميتواند ظالم باشد. پس شيعيان، عدل را صفت خدا ميدانند؛ حال آنکه عامه به آن اعتقاد ندارند. به دنبال اين مسئله، شيعيان معتقدند که چون خداوند عادل است، بنابراين قطعاً شخصي عادل را براي خليفهي اللهي منصوب ميکند؛ اما اهل سنت بر اين باورند که لزومي ندارد خليفة الله عادل باشد؛ در صورتي که شيعه ميگويد کسي که ظالم باشد هيچ ارتباطي با اين جايگاه الهي ندارد و اين اختلاف در عدالت در باب امام جماعت و امام جمعه نيز جريان دارد پس اصل بحث عدالت در توحيد و نبوت وجود دارد.
اما دستهاي ديگر از علماي اهل سنت (اشاعرة حشويه) که به مقام عصمت انبيا معتقد نيستند و انجام گناه صغيره و کبيره را بر پيامبر جايز ميدانند – غير از کفر و دروغ – ايناشکال را به پيامبر”صلي الله عليه و آله و سلم” نيز سرايت ميدهند؛ يعني ميگويند:اشکالي ندارد که پيامبران هم ظالم باشند و تا آنجا پيش ميروند که خداوند را هم از ظالم بودن بري نميدانند.101 بنابراين وقتي که مبحث را در مورد امامت جمعه به پيش ميکشند ظالم بودن امام جمعه را نيز خالي ازاشکال ميبينند.
اينکه شيعيان معتقدند امام جمعه عادل و يا فقيه جامع الشرايط بايد نماز جمعه را اقامه کند به اين خاطر است که از نظر آنان نماز جمعه بايد به نحو احسن برگزار شود در غير اين صورت چنانچه دعا به خليفه ظالم شود عبادت نماز جمعه عبادتي ظالمانه خواهد بود.
اسامي ساير علمايي که در رسالههاي خود قائل به حرمت نماز جمعه در دوران غيبت شدهاند:
– رساله “صلاة الجمعة”؛ بهاء الدين محمد بن حسن اصفهاني (م 1137 ق)؛
– البلغة في اعتبار اذن الامام في شرعية صلاة الجمعة؛ شيخ حسن بن علي بن عبدالعالي کرکي (اواخر قرن دهم)؛
– البلغة في عدم عينية صلاة الجمعة؛ سيد حسين مجتهد کرکي (م 1001 ق)؛
– در حرمت نماز جمعه در زمان غيبت؛ خليل بن غازي؛
– اللمعة في تحقيق صلاة الجمعة؛ قاضي نورالله شوشتري (م 1019 ق)؛
– رسالة في حرمة صلاة الجمعة مولي شيخ علي نقي بن شيخ ابي العلا کمرهاي (م1060ق)
– رسالة في حرمة صلاة الجمعة في زمن الغيبة مطلقاً شيخ ابراهيم بن سليمان قطيفي (قرن10)؛
– رسالة في صلاة الجمعة و القول بحرمتها حاج محمد رضا قزويني شهيد (م 11466)؛
– رسالة في صلاة الجمعة؛ سلمان بن مولي خليل قزويني؛
– رسالة في صلاة الجمعة و دفع ظنون اوجبت وجوبها في عصر الغيبة، آقا حسين بن آقا ابراهيم خاتون آبادي؛
– رسالة في حرمة صلاة الجمعة؛ محمد بن جعفر بن علي اردستاني (احتمالاً سده 12).102
بخش سوم: ادله وجوب نماز جمعه
اين بخش شامل سه قسمت مهم ميباشد که عبارتند از:
آيات قرآن؛
روايات؛
اصول عمليه.
بند اول: قرآن
2 – 3 – 1 – 1. سوره جمعه
اينکه سورهاي مجزا در فضيلت روز جمعه نازل شده، نشاندهندة اهميت اين روز و فريضة نماز جمعه است.
اينکه قبل از آيهي مذکور زمينههايي مطرح شده که مقدمهاي هستند براي تأکيد بر اين فريضه. سوره با اين مطلب آغاز شده که هر آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح خداوند را ميگويند. بنابراين انسان که در تمام آسمانها و زميناشرف مخلوقات است نيز نبايد از تسبيح خداوند غافل شود بلکه ذکر و طاعت انسان بايد از ساير مخلوقات بيشتر باشد.
سپس خداوند تبارک و تعالي خود را توصيف ميکند به اينکه مالک جهانيان است و بر همه مخلوقات واجب است که اطاعت او را نمايند و بعد از آن خود را به قدوس بودن و منزه بودن از ظلم و کار بيهوده توصيف مينمايد و انسان را مکلف به طاعت خود کرده تا به سعادت و درجات بالاي آن دست يابد. بعد انسان را آگاه مينمايد که خودش غالب و عزيز است و اگر مخالفت امر خداوند را نمايد در دنيا و آخرت دچار عقوبت الهي خواهد شد. زيرا خداوند حکيم است و امر و نهي او فقط از روي حکمت است پس نبايد از حقوق الهي تجاوز کرد. در ادامه يادآور ميشود که بر بندگانش منت گذاشته که در بين امتهايي که عاري از علوم و معارف هستند رسول و فرستادهاي از خودشان مبعوث کرده تا آيات الهي را بر آنان تلاوت کند و آنها را از صفات زشت و کاستيها و جهل پاک کند در حالي که قبل از آن در ضلالت و گمراهي بوداند. سپس بيان ميفرمايد که اين فرستاده خداوند دستوراتي ميدهد که تنها اختصاص به قوم واحد و افراد خاص ندارد بلکه شريعت او باقي است و حلال او تا ابد حلال است و حرام او تا قيامت حرام است؛ تا کسي گمان نکند که اين احکام فقط براي امت آن زمان وضع شده و شامل امتهاي بعدي نميشود.
در پايان سوره خود را به عزيز و حکيم بودن توصيف ميکند و مردم ر
ا انذار ميدهد و شأن و منزلت نبوت را بزرگ ميشمرد و به همين جهت نبايد با پيامبر مخالفت کنند چرا که شريعت الهي را به ارمغان ميآورد. سپس وعده ميدهد انسان را به مرگ که هيچ گريزي از آن نيست و به تبع آن عذاب و عقاب براي آنانکه منکر خدا و دين او و رسول اويند و نيز آگاه ميکند که ولايت از آن خداوند است که سعادت جز با عمل به دستورات خداي تبارک و تعالي بوجود نميآيد.103
تمامي اين تمهيدات را بيان ميکند تا آنجا که ميفرمايد:
?يا أيّها الّذينَ آمَنوا إذا نُوديَ للصَّلاة من يوم الجمعة فاَسعَوا إلي ذکرِ الله و ذَروالبَيع ذلکُم خَيرٌ لَکُم إن کنتُم تَعلَمون* فإذا قُضيت الصَّلا? فَانتَشِروا في الأرض وابتَغوا مِن فَضلِ الله و اذکُروا الله کثيراً لعلَّکم تُفلحون * و إذا رأوا تجارة أو لَهواً انفضّوا اليها و تَرَکوکَ قائماً قل ما عندالله خيرٌ من اللَّهو و من التّجارة و الله خيرُ الرّازقين?.104
2 – 3 – 1 – 1 – 1. نگاهي اجمالي به]]>