منابع و ماخذ پایان نامه سوگیری، اضطراب اجتماعی، سوگیری توجه
تاثیر عواملی چون تعاملات والد/کودک نیز در اختلال اضطراب اجتماعی قابل توجه است. حمایت افراطی والدین و الگوگیری فرزندان از آنها به طور معنیداری در افراد تاثیر میگذارد. چنین تعاملاتی همچنین از طریق ایجاد باورهایی مثل (دیگران منتقد هستند، من مهارت ندارم)، به تداوم مساله کمک میکنند. رپی و اسپنس معتقدند که تعامل والد/کودک به صورت فرآیند چرخشی رخ میدهد که در آن سرشت کودک به نوبه خود بر نحوه رفتار والد با فرزند تاثیر میگذارد و در مواقعی که این چرخه به صورت معیوب شکل میگیرد، به تشدید مشکل میانجامد. با بزرگ شدن کودکان تاثیر همسالان نیز بر رفتارهای آنها بیشتر میشود. کودکان هیجانی و کنارهگیر به احتمال بیشتری طرد شده و نادیده گرفته میشوند یا مورد آزار و اذیت همسالان خود قرار میگیرند. این عوامل واریانس زیادی از ابتلا به اضطراب اجتماعی تبیین میکند.
تجربههای منفی زندگی و تجربههای یادگیری خاص نیز موقعیت فرد را در پیوستار تحت تاثیر قرار میدهد. رپی و اسپنس (2004) در اشاره به نقش رفتارهای اجتماعی، اختلال در عملکرد اجتماعی را که به دلیل اضطراب رخ میدهد را از مهارتهای اجتماعی ضعیف میدانند که به دلیل کمبود توانایی اجتماعی (نقص دانش یا نقص در درونی کردن دانش و عمل به آن) از هم متمایز میکنند. طبق این مدل، کمبود توانایی اجتماعی نقش علی کمتری در اختلال اضطراب اجتماعی دارد اما از آن جاییکه مهارت اجتماعی یک عامل درونی است، بر روی محیط تاثیر خواهد گذاشت و در بلندمدت اضطراب اجتماعی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. این مدل همچنین به نقش عوامل فرهنگی در اضطراب اجتماعی تاکید کرده است. معیارها و هنجارهای فرهنگی در بروز اضطراب اجتماعی نقش ویژهای دارند؛ به عبارت دیگر، پیوستار زیربنایی اضطراب اجتماعی در فرهنگها به نسبت ثابت است. در فرهنگهای مختلف اهمیت رفتار اجتماعی، نقش جنسیت و تعریف مشکل متفاوت است. طبق این مدل، تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی یا اختلال شخصیت اجتنابی بستگی به این دارد که فرد در چه جایگاهی از این پیوستار قرار بگیرد و اختلال چه میزان از ناراحتی، تداخل و آسیب را در زندگی فرد ایجاد کند (رپی و اسپنس، 2004).
عوامل ژنتیکی
شکل 2-4- مدل رپی و اسپنس (2004)
2-1-2- سوگیریهای فرآیند پردازش اطلاعات در اضطراب اجتماعی
همانطور که پیش از این اشاره شد، اجتناب از موقعیتهای اجتماعی یا عملکردی یکی از عوامل اساسی در حفظ و تداوم اضطراب اجتماعی محسوب میشود (ولز و پاپاجورجیو، 1998)؛ اما امروزه با پیشرفت جوامع و همراه با آن گسترده شدن روابط اجتماعی، اجتناب از موقعیتهای اجتماعی گریزناپذیر به نظر میآید. برمبنای این دو گزاره، این سوال پیش میآید که چرا بهرغم مواجهه افراد مضطرب اجتماعی با موقعیتهای به زعم آنها تهدیدکننده، اضطرابشان کماکان پایدار میماند؟
در پاسخ، پردازش منفی اطلاعات اجتماعی به عنوان یک تبیین قویاً محتمل مطرح میشود (هیرچ و کلارک، 2004). سوگیری پردازش اطلاعات152 شیوه خاص پردازش اطلاعات در حیطه کارکردهای شناختی از قبیل توجه، تفسیر، حافظه و قضاوت تعریف میشود که در راستای تهدیدآمیز بودن موقعیتهای اجتماعی بروز مییابد. فرد با اضطراب اجتماعی به دلیل تحریفهای موجود در فرآیند پردازش اطلاعات، تهدید بیشتری را ادراک کرده، به سمت رفتارهای مرتبط با اضطراب سوق داده میشود و اختلال تداوم مییابد (هیرچ و کلارک، 2004). با درنظر گرفتن نقش سوگیریها در تداوم اضطراب اجتماعی، پرداختن به سوگیریهای پردازش اطلاعات به عنوان مکانیزم علی اختلال اضطراب اجتماعی حائز اهمیت مینماید. علاوه بر این با توجه به هدف پژوهش حاضر و تمرکز بر سوگیری توجه و سوگیری تفسیر، در این بخش به این دو مؤلفه کلیدی به تفصیل پرداخته خواهد شد.
2-1-2-1- سوگیری توجه در اضطراب اجتماعی
سوگیری توجه، توجه نشان دادن به شیوههای ناسازگارانه تعریف میشود که توجه بیرونی و درونی را دربرمیگیرد (کلارک و ولز، 1995).
سوگیری توجه نسبت به محرکهای اضطرابزا در مقایسه با محرکهای خنثی در اختلالات اضطرابی، یافتهای است که مطالعات پژوهشی متعددی از آن حمایت میکنند (بار-هیم153، لیمی154، پرگامین155، باکرمن-کراننبرگ156 و ونایجزندورن157؛ 2007؛ موگ158، فیلیپات و بردلی159، 2004؛ ویلیامز، واتز، مکلئود و متیوز، 1997). لازم به ذکر است که این نابههنجاری توجهی در انواع خاص اختلالات اضطرابی جنبه اختصاصی مییابد؛ یعنی افراد به محرکهایی حساسیت نشان
میدهند که نگرانیهای آنها را منعکس میسازد. در حمایت از این فرضیه، گستره وسیعی از پژوهشها اثبات میکنند که افراد با اضطراب اجتماعی در مقایسه با اطلاعات خنثی، توجه خاصی به اطلاعات تهدیدکننده اجتماعی مبین طرد و عدم پذیرش از جانب دیگران دارند (بوگلس160 و مانسل161، 2004؛ پیشیار162، هریس163 و منزس164، 2004؛ موگ، فیلیپات و بردلی، 2004). این توجه انتخابی، پردازش ترجیحی اطلاعات اجتماعی منفی را به بهای نادیده گرفتن اطلاعات اجتماعی مثبت، تسهیل میکند. در نتیجه سوگیری توجه میتواند اضطراب را افزایش دهد، منجر به ارزیابی منفی وقایع اجتماعی شود، از عدم تایید باورهای مرتبط با ترس جلوگیری کند و در نهایت اختلال را تداوم بخشد (رپی و هیمبرگ، 1997؛ کلارک، 2001؛ هافمن، 2007).
با این مقدمه در خصوص سوگیری توجه، ضروری است که به دو حیطه نظری پرداخته شود: مؤلفههای سوگیری توجه و مکانیزم بروز سوگیری توجه.
2-1-2-1-1- مؤلفههای سوگیری توجه
مؤلفهها و الگوی سوگیری توجه، بسته به مدت زمان ارائه محرک و به تبع آن مرحله پردازش اطلاعات (خودکار یا راهبردی) تعریف میشود. بر این مبنا سه مؤلفه قابل تفکیک است:
1) توجه تسهیل شده165. این مؤلفه به سرعتی اشاره دارد که توجه فرد به سمت محرک تهدیدکننده جلب میشود. مطالعات نشان دادهاند که در مرحله پردازش خودکار، محرکهای تهدیدکننده سریعتر از محرکهای غیر تهدیدکننده ردیابی میشوند.
2) دشواری در بازگیری توجه166. به درجهای که محرک تهدیدکننده توجه را تسخیر میکند و تغییر توجه از تهدید به محرک دیگر را مختل میسازد، اطلاق میشود؛ به این معنا که بازگیری توجه از محرکهای تهدیدکننده نسبت به محرکهای خنثی دشوارتر است.
3) اجتناب توجه167. بر مبنای این مؤلفه و در مرحله پردازش راهبردی، توجه ترجیحاً به مکان مخالف با نشانه تهدید تخصیص مییابد (کاستر، کرومبز168، ورشر169، وندم170 و ویرسما171، 2006، موگ، فیلیپات و بردلی، 2004).
2-1-2-1-2- مکانیزم سوگیری توجه
در این بخش با در نظر گرفتن عمومیت سوگیری توجه در اختلالات اضطرابی، به مدلهای نظری مطرح شده در خصوص مکانیزم سوگیری توجه پرداخته میشود.
2-1-2-1-2-1- مدل شناختی بک و کلارک (1997)
این الگو، مشخصه اضطراب را سوگیری در ثبت اولیه محرک تهدیدآمیز، فعالسازی سبک اولیه تهدید و فعالسازی سبکهای بسطیافتهتر و وابسته به طرز تفکر معرفی میکند. در گام اول، جهتگیری خودکار به تهدید توسط محرک فراخوانده میشود. متعاقباً بازشناسی اطلاعات منفی منجر به فعالسازی پاسخهای ذاتی شناختی، عاطفی، روانی-فیزیولوژیکی و رفتاری میگردد که در مورد اضطراب به گونهای عمل میکنند که امنیت را افزایش و خطر را کاهش دهند؛ باید توجه داشت از آنجا که اغلب این پاسخها برای افزایش شانس بقا رشد یافتهاند، سخت و غیرمنعطف هستند. در این مرحله، توجه به تهدید یا فعالیتهای مقابله با تهدید معطوف میشود. آخرین مرحله، فرآیند ثانویه بسط میباشد که توسط طرحواره فراخوانده میشود و طی آن پردازش تهدید آهسته و با جزئیات صورت میگیرد.
2-1-2-1-2-2- مدل ویلیامز، واتز، مکلئود و متیوز (1997)
در این الگو دو مرحله پردازش پیشتوجهی متمایز، مطرح میشود: در مرحله اول، ارزش تهدیدزایی حادثه یا محرک با مکانیزم تصمیم عاطفی172 محاسبه میگردد که برمبنای آن سطوح بالای اضطراب موقعیتی، ارزیابی تهدیدی برونداد محرک را افزایش میدهد. اگر ارزش تهدیدی یک محرک به اندازه کافی بالا باشد، مکانیزم ثانوی تخصیص منابع173 راهاندازی میشود؛ این مکانیزم وظیفه اختصاص منابع توجهی به تهدید را بر عهده دارد و تحت تاثیر اضطراب خصلتی قرار میگیرد. سطح بالای اضطراب خصلتی منجر به تخصیص منابع توجه در جهت تهدید (گوشبهزنگی به تهدید) و در مقابل سطح پایین اضطراب خصلتی به اجتناب توجه از رویداد تهدیدکننده میانجامد. تفاوت در سوگیری توجه بین افراد با اضطراب خصلتی بالا و پایین، با افزایش دروندادهای تصمیم عاطفی آشکارتر میگردد؛ بنابراین، در شرایطی که محرک تهدیدزا ارزیابی شود، افراد با اضطراب خصلتی بالا گوشبهزنگ میشوند در حالی که افراد با اضطراب پایین، گرایش به اجتناب نشان میدهند. درحقیقت تفاوت بین افراد دارای اضطراب خصلتی بالا و پایین در آستانهای است که آنها را نسبت به تهدیدکنندهها حساس میکند.
آنچه این مدل را با مشکل روبهرو میسازد، عدم توضیح نقش دقیق رقابت در تاثیرات توجهی است. مطالعات آزمایشی که رقابت را برمیانگیزانند، نشان میدهند وقتی تصمیمهای عاطفی در مورد محرکهای منفرد (استروپ) ایجاد میشود، افراد با اضطراب خصلتی بالا به محرکهای تهدیدآمیز سریعتر از محرکهای خوشحال کننده پاسخ نمیدهند؛ اما وقتی محرکها به صورت جفتی ارائه میشوند، افراد اضطرابی کلمات تهدیدزا را سریعتر از کلمات خنثی مشخص میکنند. پس افراد مضطرب سرنخهای مربوط به محرک تهدیدزا را نسبت به دیگر سرنخها، فی نفسه ترجیح میدهند. در نتیجه ترجیح در انتخاب محرک، بیش از توانایی محرک در پردازش اطلاعات افراد مضطرب نقش دارد (متیوز و مکینتاش، 1998؛ به نقل از سیسلر و کاستر، 2010).
2-1-2-1-2-3- مدل اهمن (1996)
از نظر اهمن174 (1996؛ به نقل از سیسلر و کاستر، 2010) اطلاعات وارد شده قبل از اینکه از سیستم ارزیابی اهمیت که ناهشیار است، عبور کنند، توسط سیستم جستجوگرهای ظاهری175 تحلیل میشوند. آمادگی زیست
شناختی یا محرک بسیار شدید ممکن است منجر به برانگیختگی خودکار فعالیت جستجوگرهای ظاهری شود. بعد از ارزیابی اهمیت، اطلاعات از سیستم ادراک هشیار عبور میکنند که این سیستم به ارزیابی هشیارانه اهمیت محرک، در تعامل با حافظههای هیجانی ذخیره شده در سیستم انتظاری میپردازد. اگر ارزیابی، به ادراک خطر بیانجامد، برانگیختگی خودکار از طریق فرآیندهای هشیار رخ میدهد. در این مدل، فعالیت خودکار به تهدید، توسط ارزیابیکنندههای اهمیت مستقیماً تولید نمیشوند بلکه تنها به طور غیر مستقیم، از طریق ادراک آگاهانه اتفاق میافتند.
2-1-2-1-2-4- مدل ولز و متیوز (1994)
ولز و متیوز (1994؛ به نقل از سیسلر و کاستر، 2010) یک چارچوب پردازش کلی، تحت عنوان کارکرد اجرایی خودتنظیمی درمورد سوگیری توجه مطرح نمودند. آنها سوگیری توجه را به پردازشهای نزولی نسبت دادند که مرتبط با طرحها و اهداف فرد میباشد. پدیدهای مانند تداخل استروپ هیجانی را میتوان به طرحی که به صورت اختیاری اجرا میشود، نسبت داد که در آن بازبینی محرکهای ورودی به آگاهی، به صورت ویژهای صورت میپذیرد. وقتی]]>