منابع و ماخذ مقاله صاحبان سهام، سود سهام، سودآوری، ارزش دفتری
دوره عملیات:
دوره عملیات یک واحد تجاری تعداد روزهایی است که موجودی کالا و مطالبات آن به وجه نقد تبدیل میشوند. طبعاً دوره عملیات کوتاهتر برای شرکت مطلوبتر خواهد بود. (ریموند پی نوو،1991 )
نسبت گردش مجموع داراییها:
بهمنظور ارزیابی توانایی بکار گرفتن داراییها مورداستفاده قرار میگیرند. پایین بودن این نسبت میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد که تعیین آنها اهمیت دارد. برای مثال درصورتیکه سرمایهگذاری در داراییها در مقایسه با بازده حاصل از عملیات شرکت بیشازحد معمول باشد، شرکت ممکن است از طریق فروش برخی از این داراییها، انجام سرمایهگذاری با بازده بیشتر را با استفاده از آنها برای توسعه عملیات سودآور، عملیات فعلی را بهبود بخشد. ( مدرس و عبدالله زاده،1378)
ارتباط متقابل نقدینگی و فعالیت در تحصیل سود
بین ریسک نقدینگی و بازده آن ارتباط وجود دارد. هر چه داراییهای جاری بیشتری نسبت به داراییهای غیر جاری نگهداری شود، ریسک نقدینگی کاهش بیشتری مییابد؛ اما معمولاً نرخ بازده نیز کاهش خواهد یافت؛ زیرا بازده داراییهای جاری (برای مثال سرمایهگذاریهای کوتاهمدت) عموماً کمتر از بازده حاصل از داراییهای ثابت تولیدی است. همچنین نقدینگی بیشازحد میتواند به معنای آن باشد که مدیریت برای دستیابی به فرصتهای مطلوب و سرمایهگذاری در داراییهای سرمایهای تلاشی انجام نداده است؛ بنابراین تعادل مناسب بین نقدینگی و بازده در حفظ سلامت مالی واحد تجاری بسیار مهم است.
باید توجه داشت که بالا بردن سودآوری لزوماً به معنای قوی بودن وضعیت جریان نقدی نیست. ممکن است سود بالا باشد ولی به دلایلی مانند سررسید شدن بدهیها، جایگزینی داراییها و یا دلایل دیگر، مشکلات نقدینگی وجود داشته باشد؛ زیرا سرمایه در گردش خالص موردنیاز برای افزایش فروش، ممکن است در داراییهایی باشد که برای پرداخت تعهدات جاری، بهسرعت قبل تبدیل به وجه نقد نباشد. تأثیر فعالیتهای سودآور بر نقدینگی، از طریق مقایسه جریان نقدی حاصل از عملیات با سود خالص روشن میشود. اگر گردش حسابهای دریافتی و موجودی کالا سریع باشد، جریان نقدی دریافتی از مشتریان را میتوان بهمنظور تحصیل بازده سرمایهگذاری کرد و سود را افزایش داد. (همان منبع،1378)
3- نسبتهای اهرمی (توانایی پرداخت بدهیها)
این نسبتها وجوهی را که توسط صاحبان شرکت (سهامداران) تأمین گردیده، با وجوهی را که بهصورت وام جهت سرمایهگذاری از طلبکاران شرکت تأمینشده باهم مقایسه کرده و نسبت آنها را اندازهگیری میکند. این نسبتها از چند نظر قابلتوجهاند:
بستانکاران شرکت توجه خود را معطوف به میزان سرمایهای که توسط سهامداران شرکت تأمین مالی شده است میدارند. اگرچه سهم سهامداران کمتر از سهم بستانکاران باشد.
تأمین مالی از طریق اخذ وام باعث میشود که صاحبان اصلی با اعمال کنترل بیشتر بر امور شرکت و با سرمایهگذاری محدود، سود بیشتری نصیبشان گردد.
درصورتیکه شرکت عایدیاش از مبلغ وام سرمایهگذاری شده بیشتر از میزان بهره پرداختنی بابت وام باشد، میزان بازده سرمایه سهامداران زیادتر خواهد شد.
درواقع شرکتهای با نسبت اهرمی پایین در مواقع رکود اقتصادی ریسک زیان کمتری خواهند داشت و درعینحال در زمان رشد اقتصادی هم باید انتظار سود کمتری را داشته باشند. (وستون و بریگام،1362). برخی از نسبتهای اهرمی عبارتاند از:
نسبت بدهی :
این نسبت جمع كل بدهیها را با جمع كل دارائیها مقایسه میکند. بهعبارتدیگر درصد كل منابعی را که از طریق قرض گرفتن از طلبکاران تأمینشده است، نشان میدهد. طلبكاران ترجیح میدهند كه این نسبت کوچکتر باشد چون درصورتیکه ورشكستگی شركت ریسك كمتری را برای از دست دادن طلب خود تحمل خواهند كرد.
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه:
این نسبت از تقسیم دارایی ثابت بر ارزش ویژه به دست میآید.
میزان سرمایهگذاری در دارایی ثابت بستگی به نوع صنعت دارد؛ بنابراین بهراحتی نمیتوان نسبت به کم یا زیاد بودن این نسبت اظهارنظر کرد.
بهطورکلی این نسبت نشان میدهد که چه مقدار از ارزش ویژه به مصرف دارایی ثابت رسیده و بهبیاندیگر چه مقدار از سرمایهگذاری صاحبان سهام از گردش عملیات جاری واحد تجاری خارج شده است. وقتی این نسبت پایین باشد نقدینگی بالاست.
باآنکه تعیین کردن حدی مطلوب برای این نسبت مشکل است، اما عدهای از صاحبنظران بر این باورند که این نسبت نباید در واحدهای صنعتی کمتر از 100 % و در شرکتهای غیر صنعتی از 75 % تجاوز کند. تجاوز از این حد حاکی از آن است که بخشی از مطالبات اشخاص و شرکتها از واحد تجاری در دارایی ثابت سرمایهگذاری شده است که مطلوب نمیباشد. (اکبری،1378)
نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام:
این نسبت نشان میدهد که در مقایسه با وجوهی که از طریق صاحبان سهام تأمینشده، چقدر از منابع مالی توسط بدهی بهدستآمده است. این نسبت معیار مهمی از توانایی پرداخت بدهیهاست، زیرا بالا بودن میزان بدهیها در ساختمان سرمایه، میتواند مشکلاتی را برای پرداخت بهرهها و اصل بدهی در سررسید فراهم آورد. (مدرس و عبدالله زاده،1378)
نسبت پوشش هزینه بهره :
تعداد دفعاتی را نشان می
دهد که سود قبل از مالیات (یا بعد از مالیات) میتواند هزینه بهره را کاهش دهد. این نسبت معیاری از حاشیه ایمنی است و نشان میدهد که تا چه حد شرکت میتواند کاهش در سود را تحمل کند. (اکبری،1378)
4- نسبتهای سودآوری
عملكرد كلي شركت و مديريت آن از ديدگاه سودآوري و بازدهي سرمایهگذاریها را میتوان با نسبتهای سودآوري موردمطالعه قرار داد. (اکبری،1378)
نسبتهای سودآوری، میزان سودآوری شرکت در یک دوره را نشان میدهند. توانایی تحصیل سود و بازده کافی سرمایهگذاری، معیار سلامت مالی و مدیریت مؤثر شرکت است. معمولاً سرمایهگذاران مایل نیستند در شرکتهایی که توانایی سودآوری ضعیفی دارند سرمایهگذاری کنند، زیرا سودآوری ضعیف، بر قیمت بازار سهام و توانایی پرداخت سود سهام شرکت تأثیر منفی دارد. اعتباردهندگان نیز به اینگونه شرکتها علاقهای ندارند زیرا ممکن است طلب آنها وصول نشود. در تجزیهوتحلیل نسبتهای سودآوری، مبلغ سود را باید نه بهطور مطلق بلکه در ارتباط با منبع تحصیل آن موردبررسی قرار داد. برخی از نسبتهای مهمی که نتایج عملیات شرکت را اندازهگیری میکنند به شرح زیر است :
نسبت سود ناخالص :
حاشیه سود ناخالص، درصد هر ریال فروش را نشان میدهد که پس از کسر قیمت تمامشده کالای فروش رفته باقی میماند. هرچه سود ناخالص بیشتر باشد، بهتر است. سود ناخالص نیز مابهالتفاوت فروش خالص و قیمت تمامشده کالای فروش رفته میباشد.)مدرس و عبدالله زاده، 1378 )
-نسبت سود خالص :
اين نسبت نشاندهندهی سودي است كه شركت به ازاي هر واحد فروش به دست میآورد. بهبیاندیگر، نسبت حاشيه سود نشان میدهد كه چه سهمي از فروش را سود شركت تشكيل میدهد. پرواضح است كه هرچه حاشيه سود افزايش يابد، سودآوري محصولات نيز بالاتر خواهد رفت.)اکبری،1378 (
بازده مجموع داراییها (ROI) :
نسبت سود خالص به مجموع داراییها بازده کل سرمایهگذاری شرکت را نشان میدهد که آن را با سه حرف (ROI) نشان میدهند.
بازده مجموع داراییها را میتوان بهصورت دیگری نیز نشان داد که به فرمول دو پونت معروف است و در آن ارتباط بین حاشیه سود و گردش مجموع داراییها نشان داده میشود.)وستون و بریگام،1362 (
درنتیجه :
بازده مجموع داراییها را میتوان از طریق افزایش حاشیه سود یا گردش مجموع داراییها افزایش داد. البته نسبت اخیر تااندازهای به نوع صنعت بستگی دارد. برای مثال خردهفروشان و مشابه آنها امکان بالقوه بیشتری برای افزایش نسبت گردش مجموع داراییها دارند تا شرکتهای خدماتی و آب و برق. باوجوداین، حاشیه سود در یک صنعت میتواند بسیار متغیر باشد، زیرا تابعی از فروش، کنترل هزینهها و قیمتها میباشد. درنتیجه شرکتی که سعی در افزایش بازده مجموع داراییها دارد میتواند با استفاده از رابطه متقابلی که در فرمول دو پونت وجود دارد، عوامل مؤثر را شناسایی میکند.)مدرس و عبدالله زاده،1378 (
بازده حقوق صاحبان سهام عادی (ROE):
بازده سرمایهگذاری صاحبان سهام عادی را نشان میدهد. اين نسبت شباهت زيادي به نرخ بازده مجموع داراییها دارد، تنها ميزان سودآوري را به ازاي هر ريال سرمایهگذاری شده توسط سهامداران نشان میدهد. به همين خاطر، اگر اين نرخ بازده كمتر از نرخ بهره وامهای دريافتي باشد، استفاده از تسهيلات دريافتي به زيان صاحبان سهام خواهد بود.)اکبری،1378 (
نوع دیگر محاسبه بازده حقوق صاحبان سهام بهصورت فرمول زیر است:) بریگام،1362 (
5- نسبتهای ارزش بازار
آخرین گروه نسبتها، معیارهایی هستند که بین قیمت بازار و ارزش دفتری هر سهم و سود ارتباط برقرار میکنند. این گروه شامل نسبتهای مربوط به سود سهام نیز هستند.
سود هر سهم (EPS):
نشاندهنده مبلغ سود بهدستآمده بازار هر سهم میباشد. چنانچه در ساختمان سرمایه، سهام ممتاز وجود داشته باشد، برای تعیین مبلغی که به سهام عادی تخصیص مییابد، ابتدا باید سود سهام ممتاز را از سود خالص کسر کرد. بههرحال چنانچه همانند شرکت موردبررسی، سهام ممتازی وجود نداشته باشد، سود هر سهم از تقسیم سود خالص بر تعداد سهام منتشره به دست میآید. سود هر سهم مانند سود سهام مورد انتظار، معیار مفیدی در ارزیابی عملکرد عملیاتی شرکت است.)مدرس و عبدالله زاده،1378 (
نسبت قیمت به سود ( ضریب P/E ) :
برخی نسبتها نظر سهامداران را نسبت به شرکت ارزیابی میکنند. نسبت به سود یکی از این نسبتها است که از تقسیم قیمت روز هر سهم بر سود هر سهم به دست میآید. بالا بودن این نسبت مطلوب است زیرا نشان میدهد که به تصور عموم سرمایهگذاران، شرکت آینده خوبی دارد.
ارزش دفتری هر سهم عادی :
ارزش دفتری هر سهم از تقسیم خالص داراییها متعلق به سهامداران عادی ( حقوق صاحبان سهام پس از کسر حقوق سهامداران ممتاز ) بر تعداد سهام عادی منتشره به دست میآید. مقایسه ارزش دفتری هر سهم و قیمت بازار هر سهم معیار دیگری از نحوه نگرش سرمایهگذاران نسبت به شرکت میباشد.
نسبتهای سود سهام :
بسیاری از سهامداران عمدتاً به دریافت سود سهام علاقه دارند. دو نسبت مربوط در این زمینه، بازده سود سهام و نسبت سود سهام پرداختی است.)وستون و بریگام،1362 (
پیشینه پژوهش
تحقیقات داخلی
قسوری (1393) در پژوهش خود به ارزیابی محتوای اطلاعاتی نسبتهای صورت جریان وجوه نقد در تشخیص ورشکستگی شرکتها پرداخت. به این منظور مدل ب
هاندر و لیر (2013) با استفاده از رگرسیون لجستیک برای نمونه انتخاب شده از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران ارائهشده است. مدل اول با استفاده از اطلاعات مالی سال پایه، با دقت کلی 96.9% توانست در نمونه موردبررسی به پیشبینی بپردازد. مدل دوم با استفاده از اطلاعات مالی سال یک سال قبل از ورشکستگی، با دقت کلی 7/93٪ توانست در نمونه موردبررسی به پیشبینی بپردازد. بهصورت خلاصه نتایج حاصل از این پژوهش بیان میکنند که نسبتهای صورت جریان وجوه نقد در تشخیص ورشکستگی شرکتها مفید میباشند.استفادهکنندگان از صورتهای مالی برای انجام تصميمگيریهای منطقی خود نياز به ارزيابی عملکرد شرکتها دارند و يکی از راههای انجام اين ارزيابی تجزیهوتحلیل صورتهای مالی است. استفاده از نسبتهای مالی برای تجزیهوتحلیل مزبور يکی از معمولترين روشهاست. نسبتهای مالی ارتباط بين دو يا چند عدد را نشان میدهد که از صورتهای مالی استخراج شده است. معمولاً به نسبتهای بهدستآمده از صورت سود و زيان و ترازنامه (تعهدی) نسبت به نسبتهای حاصل از صورت جريان وجوه نقد توجه بيشتری میشود.
مهدوی و براتی (1392): در اين مقاله، کاربرد نسبتهای حاصل از صورت جريان وجوه نقد در ارزيابی عملکرد]]>