
چهار فصل تشکیل شده که در فصل اول به بیان کلیات و تبیین مفاهیم و واژههای کلیدی و محوری پایان نامه پرداختهایم در فصل دوم به طور مبسوط به بیان حقوق خاص هریک از زن و مرد و اشتراکات و تفاوتهای خقوقی آنها پرداختهایم. فصل سوم انواع حمایتهای اسلام از زنان بیان شده و در فصل آخر به موارد برخورداری زنان از تخفیف در مجازات پرداخته شده، روش تحقیق در این پژوهش کتابخانهای و تحلیلی است.
مفاهیم
در آغاز کار، به مفهومشناسی واژگان کلیدی، که تا فصل آخر با آنها سر و کار داریم خواهیم پرداخت. مفاهیم اصلی به کار رفته در این رساله عبارتنداز:
حق
تعریف لغوی: در لغت به معنای، ثابت و ضد باطل است. همچنین در لغت، به معنای صواب، حقیقت، سزاوار، اسلام، واجب، مرگ و غیره آمده است.
تعریف اصطلاحی: در فقه، اصطلاحاً نوعی سلطنت است بر چیزی متعلق به عین، مانند حق تحجیر،یا متعلق به غیرعین، چون حق خیار،یا سلطنت متعلق به شخص، مانند حق قصاص. پس حق، مرتبهی ضعیفی از ملکیت است، بلکه نوعی از ملکیت است. بنابراین حق، عبارت است از هر امر ثابت، اعم از واقعی و نسبی. پس خدا را حق گوئیم، زیرا ثابت و واقعی است. وقرآن را حق گوئیم، به اعتبار ثبوت آن از طرف خدا. و کاری که واقع و ثابت میشود، حق میگوئیم، زیرا عقل مایهی ثبات و بقاء چیزهاست. در میان فقهای شیعه، شاید نخستین تعریف اصطلاحی حق از محقق شیخ انصاری& باشد. وی میگوید: حق، عبارت است از نحوه ای از سلطه و توانایی، که در پرتو آن صاحب حق میتواند مصلحتی را برای خود بدست آورد. آیت الله محمد کاظمیزدی& در حاشیهی خود بر مکاسب شیخ انصاری& میگوید: حق، مرتبهی ضعیفی از ملکیت،یا نوعی از ملکیت است. و در جائی دیگر میفرمایند: حق، نوعی از سلطنت است،یعنی قدرت بر تصرفیا اعمالیا به دست آوردن چیزی است که قانون آن را به شخصیا اشخاص معینی، اعطاء کرده است. مانند حق قصاص، آیتالله خمینی میفرمایند: حق،یک ماهیت اعتباری است، که در پاره ای از موارد عقلائی، و در برخی از موارد، شرعی است. مانند اعتباری بودن ملکیت، و حق، از احکام وضعی است. و بی گمان داراییک ماهیت است، در همهی افراد و مصادیق گوناگون آن. و میتوان آن را مشترک معنوی دانست، میان مصادیقی که دارا است. بین حق و حکم فرق وجود دارد. جمع حق، حقوق است. حقوق در شرع مقدس اسلام، تقسیم میشود به: الف) حقوق الهییا حق الله. ب) حقوق مردمیا حق الناس. ج ) حقوق مشترک بین حق الله و حق الناس.
مجازات
تعریف لغوی: پاداش نیکییا بدی را دادن، سزای بدی را دادن.
تعریف اصطلاحی: واکنش سرکوبگرانهای است که دولت در برابر ارتکاب جرم از خود نشان میدهد پیداست که ما در مقام به دست دادن تعریفی کامل از مجازات، که خود مناقشهبرانگیز است، نیستیم. روشن ساختن معنای مجازات در این جا، از آن رو با اهمیت است که در ادبیات دینی افزودن بر مجازات به معنای پیش گفته مفاهیمی دیگر نیز وجود دارد. در متون اسلامی، آثار گوناگونی که بر گناه و نافرمانی خداوند مترتب میشود کیفر و عقاب و مجازات نامیده شده است که در پژوهش حاضر این مفهوم از عذاب و کیفر موضوع بحث نیست.اصطلاحی که در حقوق جزای اسلام برای مجازات وضع گردیده و استعمال میشود عبارت است از حد که جمع آن حدود است و آن کیفرهایی است که شارع مقدس و کتاب و سنت در مقابل برخی از گناهان کماً بلکه احیاناً کیفاً تعیین نموده است. گناهانی که کیفر آن از طرف شارع مقدس تعیین شده است و عبارتنداز: زنا، سحق، قیادت، قذف، نوشیدن مسکر، دزدی، محاربه، ارتداد و چند گناه دیگر.
جرم
تعریف لغوی: در لغت به معنای قطع کردن است.یا به قول راغب اصفهانی، اصل جرم عبارت است از کندن و قطع درخت از میوه، و آنگاه برای هر کسب و کار زشت و مکروه، به طور استعاره به کار میرود. و به معنی وادار کردن به کاری ناپسند، نیز هست.
تعریف اصطلاحی: اصطلاحاً جرم در فقه عبارت است از انجام دادن فعل،یا بر زبان راندن سخنی که اسلام آن را حرام شمرده است،. و بر فعل آن کیفری مقرر داشته است.یاترک فعلیا قول، که قانون اسلام آن را واجب شمرده است، و برترک آن، کیفری مقرر داشته است. برخی از فقهاء جرم را مترادف جنایت میدانند. اما جرائم را میتوان به اعتبار مجازات معین شده در شرع اسلام، به چهار قسمت تقسیم کرد: الف) جرایمیکه مجازات آنها حد است. ب) جرایمیکه مجازات آنها قصاص است. ج) جرایمیکه مجازات آنها دیه است. د) جرائمیکه مجازات آنها تعزیر است.
حمایت
تعریف لغوی: حمایت، نگهداری کردن و دفاع کردن از کسی، پشتیبانی کردن.
برابری
تعریف لغوی:یکسانی و تعادل، مساوات، همتایی و همسنگی.
واژه برابری خود به تنهایی تعریف خاصی به لحاظ اصطلاحی ندارد بلکه در کنار واژگان دیگری معنا مییابد مانند برابری نژادی، برابری تباری که معنای مورد نظر در این رساله برابری حقوقی وبرابری جنسی میباشد.
تعریف اصطلاحی: برابری جنسی: زن ومرد هم در احراز همه مقامات با حقوق اجتماعی برابرو هم به عنوان فرد شهروند برابرند.
برابری حقوقی: همه شهروندان را از تبعیضهای جامعهی مبتنی بر رتبه در روزگار کهن میرهاند و در همان حال برخوردارییکسان همهی آنان را از برخی حقوق اساسی و تضمین شده در قانون در بردارد و در بردارندهی برابری در همهی حقوق اساسی مندرج در قانون اساسی است.
تخفیف
آنچه دربارهی تخفیف در فرهنگ لغت میتوان دید:سبک کردن ،کاستن، مختصر ساختن میباشد به این معنا میتوان در معنای تسامح و تساهل نیز آن را مشاهده نمود. ونیز در جایی دیگر میتوان تخفیف را به معنای آرامش وتسکین مشاهده نموداز این رو مقصود از تخفیف در این نوشته احکامیاست که در مقایسه با مرد نسبت به زن سبکتر وآسانتر گرفته شده است که میتوان در این معنا مترادف با امتیاز نیز دانست.
حقوق کیفری اسلام
مجموعه احکامیاست که به طورعمده در ابواب حدود، قصاص، و دیات به تفضیل بیان شده است که مقصود در رساله حاضر بخشی از حدود میباشد.
فصل دوم
تساوی حقوق زن ومرد
دیدگاههای مختلف در خصوص برابری وتساوی زن ومرد
زن ودیدگاهها
اصولاً تعدد و تصور نظریات ودیدگاههانسبت به تمام مقولات هستی بیانگر اختیار وتسلط عملی انسان در شناخت ومعرفت طریق و روش حیات درجهان است واساساً شناخت هر مقوله نیزمتوقف بر شناخت اجزا دیگر جهان مجموعه است وشاید بتوان ادعا کرد که زن در طول تاریخ علاوه بر داشتن بیشترین سهم را در شناخت اجزاء جهان بسیاری از نظرات متشتت ومختلف را نیز به خود اختصاص داده است ابتدا قبل از بیان نظریات ودیدگاهها نسبت به زن برای بیان چگونگی صحت وسقم آن نیاز به فهم ودرک منشاء پیدایش اینگونه نظریات خواهیم داشت.
علاوه بر این حقوق زن ومرد در اسلام همواره مورد بحث جوامع مختلف ونهادهای بینالمللی بوده وافکار عمومیجهانیان همیشه متوجه این بوده که آیا در اسلام حقوق زن ومرد عادلانه میباشدیا اینکه حقوق زن کمتر از مرد بوده واسلام چنان اهمیتی به حقوق زن نمیدهد ودر اجرای قوانین اسلامیحقوق زن پایمال میگردد.
از طرف دیگر همهی مردم اسلام را دین مساوات و برابری میدانند و چطور ممکن است دینی که به مساوات وبرابری معروف است و برای برپایی عدالت آمده بین زن و مرد تبعیض قائل شود و برای آنان حقوقی غیرعادلانه و احکامی تبعیضآمیز معرفی کند و از این جهت مورد انتقاد و حمله جوامع مختلف غیراسلامی خصوصاً غربیها قرار گیرد و وسیلهای برای کسانیکه از عدالت چیزی جز لفظ آن نشنیدهاند در مقابل اسلام این دین کامل و مکتب عدالت سرطغیان واعتراض بلند کرده و خود را منادی برابری وعدالت واسلام را دینی تبعیضآمیز معرفی کنند.
بهتراست قبل از هر چیز دیدگاههای مختلف راجع به تساوی و برابری را تفکیک کرده وموضوع بحث را تنقیح نماییم.
دیدگاه اول:تفریطیها
دیدگاهی وجود دارد که زن را نه بعنوان انسان ـ باخصایص کاملش ـ بلکه بعنوان «زن» وبعنوان موجودی با کارکردهای خاص جنسیتی مینگرد وطبعاً در این دیدگاه، زن به لحاظ محدودیتهای فیزیولوژیکی که دارد، بعنوان«جنس دوم» تلقی میشود.
تاریخ بشریت شاهد صدها رای متفاوت ومتناقض در باب شخصیت انسانی زن، جایگاه و حقوق وی بوده است، این آرا که به ادیان ودانشمندان بشری منسوب است تنها نظریههای ذهنی ودور از زندگی نبوده بلکه پایه ومبنای رفتار مردان نسبت به زنانیا برگرفته از رفتار آنان بوده است.
در اینجا نخست اشارهای گذرا به دیدگاه برخی ازاندیشمندان وملل میکنیم.
چون بنای بحثهای ما درباره مسائلی که مطرح میسازیم براجمال است مختصراً بحث میشود.
در این میان مکاتب باستان و دانشمندان قدیم کم نیستند مکاتب وکسانی که زن را در مرتبه انسانی همتای مرد نمیدانند.
اساساً از دیدگاه تاریخ زن محکوم به نقض قوه عاقله است و عملکرد تاریخ نیز در مواجه با فعلیت بخشیدن به این حکم طبیعی آفرینش عبارت بود از اینکه (زن در گذشته از جنبههای مختلف، جنس پستتر از مرد بود و برای اثبات این مدعی دلائل عدیدهای مطرح میساختند میگفتند اینکه زن از مرد ضعیفتر استیک قانون طبیعی ومسلم هستی است وبنابراین همین اصل زن بالاجبار تحت انقیاد مرد قرار میگرفت و با ازدیاد خشونت، عینیت بیشتری به این قانون طبیعی میبخشیدند، مرد به هیچ عنوان حاضر نبود مقام زن را بالا برده ویا خود را بهاندازه زن تنزل دهد.
دریونان باستان برخی بر این اعتقاد بودندکه زنان پلیدتر وخوارتر از حیوانند، وحتی زن را از سلاله شیطان میدانستند.
سقراط فیلسوف بزرگیونان وجود زن رامنشا انحطاط بشریت میدانست.
ارسطو براین باور بود که زن چیزی نیست مگر مرد ناکام، خطای طبیعت وحاصل نقصی در آفرینش.
به عقیده ارسطو، طبیعت آنجا که از آفریدن مرد ناتوان است زن را میآفریند.زنان وبندگان بنا برطبیعت، محکوم به اسارتند وهرگز سزاوار در کارهای عمومی نیستند.
در اسطورههای چینی چنین آمده است: وقتی خداوند خواست زن را بیآفریند، دریافت که مواد آفرینش در خلقت مرد به اتمام رسیده است در برابر این شکل، چنین اقدام کرد که ضایعات پراکنده به هنگام افرینش مرد، زن را بیافریند.
همیشه در ادبیات آنان زن نازلتر از مرد معرفی گردیده وهیچگونه حقی را نداشته است حتی نسبت به فرزندش، ومرد در قبال زنش تعهد داده و مسولیتی نداشت وهرمواقع میتوانست از او سلب حیثیت میکرد واو را میفروخت واز این مسائل عجیبتر این بود که برای کفش دختران چینی در آن کشور قالبهای فلزی مخصوصی ساخته بودند و اجازه نمیدادند که پای دختر از حد معینی بیشتر رشد نماید و به همین دلیل پای زنان چینی رشد طبیعی نداشت.
در آئین هند و نیز زنان دارای سرنوشت مشابه سرنوشت چینیها بودند. از سنتهای زشتی که میان هندوان نسبت به زن وجود داشت مسئله ساتی بود،یعنی سنتی که به موجب آن زنی که شوهرش مرده وجسدش را سوزانیدهاند بایستی پهلوی شوهرش سوخته شود. بانو پروفسورآند(ANDR)درکتاب وضع زن دردها براتا مینویسد: هیچ مخلوقی گناهکارتر از زن نیست،آتشافروز است، زن لبه تیغ است در حقیقت زن همه این چیزها را دارد ـ مردان نباید آنها را دوست داشته باشندوحتی طبق دستور کتاب مانو(MANO)در این آئین، زن نباید هیچوقت در جستجوی استقلال باشد و هیچوقت نباید کاری را بدلخواه خودش انجام دهدو بتصریح جملههای 147و140مانو تاکید شده که هیچوقت زن استقلال ندارد وحتی بعد از مرگ اربابش، باید تابع پسران ارباب باشد وبالاتر میگفتند که زن روح گناهکاری است که متولد میشودو نوعی تناسخ را باور داشتند.
در روم قبل از میلاد دختران و زنان کنیز و بدبخت بودند و مانند اشیا وحیوانات خرید وفروش میشدند و از مقام حقوق اجتماعی خود محروم بودند نه ارث میبردند و نه میتوانستند مالک چیزی باشند.
در اروپای غربی و قرون وسطی زن را بازیچه مرد و او را رفیق مار وشیطان میدانستند وعقیده داشتند که زن برای بقای نسل انسان به شکل آدمی در آمده.
مسیحیت کلیسایی نیز متأثر از آئین یهود ودیدگاههای رومی ویونانی، زن را عامل گناه انسان اولیه میدانست. به اعتقاد مسیحیان گناه اولیه آدم سبب شد که این گناه درگوهر همه انسانها سرشته شود، بنابراین همه انسانها بجز عیسی مسیح×ومریم÷با گناه متولد میشوند و بدینترتیب نقش زن(حوا) در گناه تمام انسانهای روی زمین مشخص میشود و از اینرو خداوند درد و رنج بارداری و زایمان و نیزانقیاد زن در برابرشوهر را بعنوان مجازات بر حوا قرار داد. مذموم بودن ازدواج در میان روحانیان مسیحی ومیل به تجرد نیز از پلید بودن ارتباط با زنان ناشی میشود. توماس آکویناس پرآوازهترین دانشمند مسیحی در قرون وسطی نیز بر این باور بود که زن با نخستین مقصود طبیعت یعنی کمالجویی منطبق نیست، بلکه با دومین مقصود طبیعتیعنی بدشکلی وفرتوتی انطباق دارد.
آگونتین قدیس میگوید: زن حیوانی است که نه استوار است و نه ثابت قدم بلکه کینهتوز است و زیانکار و…منبع همه مجادلات و نزاعها و بیعدالتیها و حقکشیها.
کلیسای کاتولیک اعتقاد داشت به استثنای حضرت مریم روح زنان حالتی بین انسان وحیوان دارد هانری هشتم پادشاه انگلستان هم در حکمی اعلام کردکه زنان و دزدان ازخواندن کتاب مقدس محروم هستندحتیاندیشمندان قرن 17و18بعد ازنهضتهای علمی و خلقی اجتماعی و طرح مسائل حقوق بشر امداد آزادیخواهانه خود را مخصوص مردان میدانستند نه زنان چنانچه نگاه این نویسندگان به ران جنس مونث در درجه دوم بود. ژانژاک روسو درکتاب «امیل» از تفاوتهای دو جنس دفاع میکند و براین عقیده پای میفشارد که زنان بطور طبیعی وابسته به مرداناند. در نگاه روسو زنان فاقد ویژگیهای شهروندیاندیعنی خصوصیاتی مانند عقل، نیرو، خرد، خودمختاری، طبیعتاً مردانهاند.
همچنین مونتسکیو نویسنده شهیر فرانسوی در کتاب «روح القوانین» زنان را موجوداتی با روحهای کوچک و دارای ضعف دماغی متکبر و خودخواه معرفی میکند.
قابل انکار نیست که چنین افکار انحرافی وجاهلانه نسبت به زن در مشرق زمین ومیان مسلمانان نیز وجود داشته است.استاد مطهری درباره سبقت غربیها چنین میگوید:
اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوندبرای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
رشته حقوق همه گرایش ها : عمومی ، جزا و جرم شناسی ، بین الملل،خصوصی…
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
«ناقصالخلقه بودن زن پیش از آنکه در میان مردم مشرق زمین مطرح باشد، درغرب مطرح بوده است. غربیان در طعن به زن و ناقص خواندن وی بیداد کردهاند.گاهی از زبان مذهب وکلیسا گفتهاند «زن آخرین موجود وحشی است که مرد اورا اهلی کرده است»،«زن برزخ میان حیوان وانسان است»و…».
فقیهان نیز گفتههای بسیار در این باب دارند. درشمار ابلهان وکودکان قرار دادن زنان غالب دانستن فسق برآنان، آنان را ناقص درعقل و کمالات معنوی دانستن و…از این قبیل است.در میان مسلمانان نیز عقیدههای متفاوتی درباره زنان رایج است.امام غزالی در«نصیحهالملوک» گفته است:چون حوا در بهشت نافرمانی کرد واز ان درخت گندم خورد، حق تعالی زنان راهشت ده چیز عقوبت فرمود کرد: بدان که جملگی خوی زنان بردهگونه است وخوی هریک به صفت چیزی از حیوانات ماننده استیکی چون خوک، دوم چون بوزینه سه دیگر چون سگ، چهارم چون مار، پنجم چون اشتر، ششم چون کژدم، هفتم چون موش، هشتم چون کبوتر، نهم چون روباه، دهم چون گوسفندو…وزنی که خوی گوسفند دارد مبارک بود همچون گوسفند کهاندر همه چیزهای وی منفعتی ابی، زن نیک همچنین با منفعت بود.
در بررسی تاریخ بشر، زندگی وموقعیت زنان در همه ادوار و نزد تمامیملل، ازاقوام، جوامع وفرهنگهای مختلف و نیز در ادیان تحریف شده، این واقعیت تلخ و انکارناپذیر پیش رو قرار میگیردکه همواره سعی در به حاشیه راندن زنان، وحقیروپست جلوه دادن آنان بوده وبا انکار نقش محوری زنان در خانواده وجامعه، و ارزیابی نادرست از قابلیتها، تواناییها و استعدادهای آنها و نیز با تقسیم کاری ناعادلانه وساختاری، عملاً زنان به سمت و سویی سوق داده شدهاند که بنا به اعتراف «مرات تالاوی»، رئیس کمیته رفع تبعیض علیه زنان، زنان با اینک
